من یک باس علمی تخیلی از ابتدا ساختم که با یک سینت، یک فرستنده بی سیم، یک تیونر داخلی هک شده و ولت متر پر شده بود. این هیولا با باتری های لیتیومی کار می کند و مانند گوشی هوشمند شما شارژ می شود. آیا کامل است؟ هک نه ولی باحال به نظر میاد شما بروید!
این داستان اشتباهات و لوطی گری خانگی است. یک قطعه چوب تصادفی را تصور کنید، یک اره برقی ژاپنی، یک اسکنه، یک مته، یک آهن لحیم کاری، یک چاپگر سه بعدی، مقدار زیادی از بیهوشی و کوهی از اشتباهات باشکوه را به آن اضافه کنید. نتیجه؟ CYBERBASS ، یک گیتار باس الکتریک که شبیه چیزی خارج از یک فیلم علمی تخیلی به نظر می رسد و بسته به اینکه سیم ها به درستی وصل شده باشند، شبیه رویا یا کابوس به نظر می رسد.
پرتاب خودم به دنیای صنایع دستی ظریف بدون ذره ای تجربه مانند تلاش برای رسیدن به مدار با چتر بود: از نظر فنی ممکن است، اما تنها در صورتی که فیزیک و عقل سلیم را نادیده بگیریم.
در دسامبر 24 تصمیم گرفتم مدتی را دور از صفحه کلید بگذرانم، بنابراین دستم را در یکی از آزمایش های معمولم امتحان کردم. چطور گذشت؟ خوب، من می گویم هم حماسی و هم تراژیک. هر اشتباهی یک قدم به جلو بود و هر صدای پس زمینه ای که بیرون می آمد اکنون فقط یک شخصیت صوتی است. بین جرقههای شفافیت، شوکهای الکتریکی غیرمنتظره و لحظههای ناامیدی که همه چیز گمشده به نظر میرسید، دریافتم که هنر واقعی این است که بدانیم چگونه بداههسازی کنیم. در این داستان که بین خودت انجام بده و جنون خلاقانه، برخورد متواضعانهای از شورشیان صنوبر علیه سرنوشت آن برای پرواز به استراتوسفر آکوستیک با ارتعاشات مصنوعی شایسته یک سفینه فضایی بینستارهای است.
هکرها افراد تنبلی هستند که همیشه به دنبال میانبرها و اتوماسیون برای رسیدن به اهداف خود با حداقل تلاش هستند. آنها کار هوشمندانه را بیش از سخت کوشی، استفاده از فناوری و خلاقیتی که دارند برای به حداکثر رساندن خروجی و در عین حال به حداقل رساندن تلاش، ارزش میدهند.»
پذیرش اصل KISS (ساده نگه دارید، احمقانه) برای ساختن یک بیس الکتریکی آینده نگرانه از ابتدا ضروری بود. نکته کلیدی این بود که همه چیز را از ابتدا و با تمرکز بر اهداف اصلی بدون پیچیدگی غیر ضروری ساده کنید. ابزارها را به حداقل رساندم و به جای تکیه بر تجهیزات تخصصی و گران قیمت، به تجهیزات مقرون به صرفه و به راحتی از فروشگاه سخت افزار محلی تکیه کردم. آیا این رویکرد روند را آسان تر کرد؟ دقیقاً نه، اما به من اجازه داد پیشرفت معناداری داشته باشم.
الهام بخش این پروژه حول یک شعار دقیق و مختصر می چرخید.
بدون سیم، بدون استرس!
ایده این بود که گیتار باس الکتریک سنتی را با حذف دردسر کابل ها و معرفی عملکردهای پیشرفته تر، متحول کند.
هدف اصلی این مفهوم دستیابی به چهار ویژگی کلیدی بود:
این دیدگاه فقط در مورد ساختن یک ساز نبود، بلکه در مورد تجسم مجدد باس الکتریکی برای یک دوره مدرن بود. CYBERBASS صنایع دستی قدیمی را با فناوری تازهتر ترکیب میکند و چیزی جدید ایجاد میکند که از نظر بصری جسورانه و نوآورانه صوتی است.
ساختن یک ساز موسیقی از ابتدا، در خانه، چالشی غیرقابل حل به نظر می رسد، اما با بودجه کم، مقداری وقت آزاد و کمی خلاقیت می توانید یک رژگونه حرفه ای درست کنید.
آنچه من انتخاب می کنم:
تا آنجا که من از بسیاری از منابع فهمیدم، بهتر است از ساختن خود، به خصوص به عنوان مبتدی، خودداری کنید. ساخت تخته فرت به ابزارهای تخصصی و گران قیمت، مهارت های پیشرفته نجاری نیاز دارد و می تواند به جای خسته کننده زمان بر باشد. علاوه بر این، بی تجربگی خطر اشتباهات پرهزینه را افزایش می دهد. فقط خرید کنید تا بتوانید روی لذت بردن از بقیه سفر تمرکز کنید.
هدف این پروژه از ابتدا مشخص بود: تا حد امکان از ابزارهای کمتری استفاده کنید تا ثابت کنید که ساخت یک باس سفارشی به یک کارگاه صنعتی نیاز ندارد - فقط ابزارهای مناسب، کمی صبر، و تمایل به حل مشکل. هر برش، سوراخ و اتصال لحیم شده با یک جعبه ابزار کم و در عین حال موثر ساخته شده بود که به من این امکان را میدهد تا بدون ایجاد پیچیدگی بیش از حد، کارآمد کار کنم.
من بر تعداد انگشت شماری از ابزارهای ضروری تکیه کردم که هر کدام نقش مهمی را ایفا می کنند:
در قلب هر ساز زهی یک اصل اساسی نهفته است: نحوه ارتعاش سیم. بنابراین، درک نحوه عملکرد آن، برای شکل دادن به صدای باس الکتریکی، در این مورد، ضروری است.
هنگامی که یک رشته کنده می شود و شروع به ارتعاش می کند، تداخل ایجاد شده توسط ارتعاش در میدان مغناطیسی پیکاپ باعث تغییر در جریان انرژی عبوری از سیم پیچ می شود. بنابراین انرژی از گیتار به آمپلی فایر، از آنجا به بلندگوها و در نهایت به گوش ما منتقل می شود که به صدا تبدیل می شود.
ریسمان ها به صورت موج سینوسی در حال حرکت در الگوهای تقریبا نامتناهی به نام جزئی یا هارمونیک هستند.
صدای حاصل به قرارگیری پیکاپ ها در امتداد الگوی ارتعاش سیم (چنگال تنظیم) بستگی دارد.
به نقاطی که رشته ها حرکت نمی کنند گره و نقاطی که رشته در حداکثر دامنه خود ارتعاش می کند پادگره می گویند.
قرار گرفتن پیکاپ در امتداد چنگال تنظیم یکی از تاثیرگذارترین عوامل در صدای گیتار باس و الکتریک است.
هر چه پیکاپ را به مرکز ارتعاش سیم انتهای باز یعنی فرت دوازدهم نزدیکتر کنیم، صدا گرمتر، غنیتر و غنیتر از باس خواهد بود. هر چه پیکاپ را به پل نزدیکتر کنیم، صدا روشن تر می شود.
من با یک بلوک صنوبر 38 در 57 در 5 سانتی متر شروع کردم. ضخامت (معمولاً باس های الکتریکی بین 4/4.5 سانتی متر هستند) کمی بزرگتر انتخاب شد تا حاشیه خطا داشته باشد و نتیجه نهایی بزرگتر شود.
من با ترسیم طرح کلی باس الکتریکی روی لمس چوبی با انجام اندازهگیریهای مناسب برای اطمینان از یک مصالحه خوب بین نسبت اندازه: وزن و فضا برای اجزای ضروری و همچنین لوازم الکترونیکی اضافی، شروع کردم.
نکات: ترسیم، تجسم نسبت ها و پیش بینی مشکلات. دو بار اندازه بگیرید، یک بار برش دهید. رفع اشتباهات در این مرحله می تواند بسیار سخت باشد.
وقتی از طرح راضی بودم، با تقسیم کردن آن به بلوک های متوسط شروع به شکل دادن به آن کردم تا برش با اره برقی ژاپنی برایم آسان شود. این ابزار شگفت آور است زیرا امکان دقت بسیار خوبی را حتی در هنگام برش با دست فراهم می کند. تفاوت آن با ارههای آهنی سنتی این است که این اره فقط در یک جهت برش میدهد و اره برقی را به سمت خود میکشد. توزیع نیرو در کشش به تیغه اجازه می دهد به جای خم شدن صاف بماند.
یکی از حیاتی ترین مراحل تصمیم گیری در محل قرارگیری پیکاپ و نحوه سازماندهی حفره ها برای وسایل الکترونیکی بود.
پس از به دست آوردن بدنه خشن بیس، با مته شارژی و یک مته فورستنر 2.5 سانتی متری، شکاف ها را برای قرار دادن اجزای مختلف (در جلو و پشت) و برای اتصال گردن به طور تقریبی آسیاب کردم. سپس، با اسکنه، به دنبال ردیابی نقشه، تمام شکاف ها را صاف کردم. سپس با اسفنج ساینده، ابتدا یک سنباده سبک انجام دادم تا بقایای ماشین کاری از بین برود.
نکته: همیشه با دانه های چوب کار کنید تا خرد نشود. وقت بگذارید و به آرامی این کار را انجام دهید. هر ضربه مهم است.
پس از اتمام کار با بدنه خشن، از آن بالا عکس گرفتم و تمام اندازهگیریهای گرفته شده با خطکش و کولیس دقیق را روی پرینت گزارش کردم. این مانور برای طراحی دقیق CAD صفحات مختلف به صورت سه بعدی ضروری بود.
T IP: هنگامی که مدلهای سه بعدی طراحی شدند، چاپ آنها به ضخامت بسیار نازک 1 میلیمتر، قرار دادن آنها روی بدنه و تکمیل اندازهگیریها در یک فرآیند آزمون و خطای کارآمد مفید بود.
در ادامه به چیدمان سوراخ های پشت برای پیچاندن دسته به بدنه پرداختم. برای این مرحله از صفحه گردن به عنوان راهنمای سوراخ هایی که با مته دریل شده اند استفاده کردم.
T IP: همیشه قطر پیچ ها را با کولیس اندازه گیری کنید و بر این اساس مناسب ترین پیچ را برای مته انتخاب کنید. من معمولاً مته هایی را با قطر کمی انتخاب می کنم تا چسبندگی بهتری داشته باشم.
پس از پیچاندن موقت گردن به بدنه، از یک سر تا 2 رشته سیم (با ضخامتی شبیه سیم گیتار بیس) به میخ های کوک سیم اول (E) و آخرین (G) و از سر دیگر به مکانیک پل اول و آخر ادامه دادم. رشته ها را به صورت دستی کشش دادم و به صورت میلیمتری روی محورهای عمودی و افقی حرکت کردم تا اینکه تراز خوبی به دست آوردم. جای سوراخ ها را با مداد برداشتم و برای سهولت در ورود پیچ ها با مته سوراخ های کوچکی ایجاد کردم.
ایده اولیه برای ساخت این باس استفاده از 1 پیکاپ در گردن و 1 پیکاپ در پل بود. بین این دو، من قصد داشتم برش را برای قرار دادن پدال مصنوعی وارد کنم (به طوری که کنترل ها در ناحیه مفید قرار گیرند)، به ناچار فضاها را رقیق کرد.
TAKEAWAY: این تصمیم (بد) بطور اجتناب ناپذیری باعث شد که موقعیت پل چندین سانتی متر به سمت پایین تغییر کند. این منجر به ناهماهنگی در طول مقیاس شد - فاصله بحرانی بین مهره و پل، که باید دقیقاً دو برابر فاصله بین مهره و فرت 12 باشد. قرارگیری نادرست نه تنها بر صدای ساز تأثیر گذاشت، بلکه کوک و نواختن صحیح را نیز غیرممکن کرد.
با شکل دادن دقیق تکه های چوب حاصل از کار بلوک اولیه، که به دقت تراش داده شده و پیوند زده شده بود، اقدام به پر کردن شکاف در فرورفتگی که محل پیکاپ پل بود، کردم تا سطحی داشته باشم که به من اجازه دهد تا برای تعمیر آسیب اقدام کنم.
چند تکه چوب باقیمانده برداشتم و با دقت آنها را شکل دادم و مرتب کردم تا با شکافی که پیکاپ پل می رفت، قرار بگیرد. هدف ایجاد یک سطح جامد بود که به من اجازه دهد تا تعمیر را ادامه دهم. کمی صبر لازم بود، اما وقتی قطعات کاملاً جا افتادند، آنها را چسب زدم و در جای خود پیچ کردم و گذاشتم همه چیز خشک شود.
بعد از سفت شدن چسب، محل را سمباده زدم تا با بقیه چوب هماهنگ شود. این به من یک پایه پایدار داد تا پل را تغییر دهم و همه چیز را به درستی تنظیم کنم، هم طول ترازو و هم محل قرارگیری پیکاپ ها.
برای رفع این مشکل، با چرخاندن از پیکربندی پیکاپ 2 x Single-coil به یک پیکاپ 1 x Double-coil، ابتدا محفظه پیکاپ روی گردن را بزرگ کردم تا پیکاپ جدید به خوبی جا بیفتد.
بعداً شروع کردم به اندازه گیری دقیق دیاپازون صحیح (فاصله مهره تا پل که باید دقیقاً دو برابر فاصله مهره و فرت دوازدهم باشد) سپس محل دقیقی را که باید پل قرار می گرفت را مشخص کردم.
قبل از جابهجایی پل، باید آسیبهای آرایشی ناشی از قرارگیری نادرست اولیه را برطرف کنم. سوراخ های قبلی و سطح ناهمواری که پل نصب شده بود باید اصلاح می شد. برای انجام این کار، شکاف ها را با پرکننده چوب پر کردم و از یک سطح صاف و یکنواخت اطمینان حاصل کردم. هنگامی که پرکننده خشک شد، منطقه را با دقت سمباده زدم و آن را به طور یکپارچه با چوب اطراف مخلوط کردم. اگرچه این مرحله بر عملکرد بیس تأثیری نداشت، اما برای حفظ ظاهری تمیز و صیقلی بسیار مهم بود.
با ترمیم سطح، به کار حیاتیتر رفتم: نصب صحیح پل. با استفاده از اسکنه و کاغذ سنباده، محل نصب جدید را آماده کردم و سوراخ های تازه را در محل مناسب ایجاد کردم. ایمن کردن پل در موقعیت جدید، طول مقیاس صحیح را بازیابی کرد و صدای دقیق و تنظیم در سراسر تخته فرت را تضمین کرد. این تنظیم کلیدی بود که CYBERBASS را با نتهای واضح و زیر و بم مناسب در هر لحظه قابل پخش باشد.
درس آموخته شده: گاهی اوقات، دقت مهم است. همیشه اندازه گیری های خود را سه بار بررسی کنید، به خصوص برای اجزای مهم مانند پل، زیرا حتی یک ناهماهنگی کوچک می تواند تأثیر زیادی بر نتیجه نهایی داشته باشد!
وقتی صحبت از نقاشی یک ساز سفارشی می شود، تکنیک های مختلفی وجود دارد که هر کدام مزایا و معایب خاص خود را دارند. از آنجایی که این اولین ساخت من بود، مجبور شدم روشی را انتخاب کنم که سهولت و کیفیت را متعادل کند. سواب زدن و مسواک زدن جذاب بود، اما برای پرداخت های سنتی تر مناسب تر بود، در حالی که رنگ آمیزی اسپری نتیجه ای نرم تر و مدرن تر ارائه می داد. اگرچه رنگآمیزی با اسپری به مقداری یادگیری و تمرین نیاز داشت، اما به نظر میرسد بهترین گزینه برای دستیابی به پایانی براق و حرفهای است که میخواستم. این به من این امکان را داد که مهارت هایم را تقویت کنم در حالی که هنوز به نتیجه ای که تصور می کردم می رسم.
مرحله بعدی انتخاب نوع پرداخت مناسب بود. بحث داغی در مورد استفاده از لاک نیترو در مقابل سایر راه حل های تکمیلی وجود دارد. لاک نیترو به دلیل توانایی آن در ایجاد یک پوشش نازک و شفاف که به چوب اجازه می دهد تا "نفس بکشد" بسیار مورد توجه قرار می گیرد و رزونانس طبیعی خود را حفظ می کند و کیفیت تونال را افزایش می دهد. با این حال، دارای معایبی است: نیترو شکنندهتر است، مستعد خرد شدن است و معمولاً در طول زمان به نگهداری بیشتری نیاز دارد.
پرداخت های مدرن، مانند رنگ های پلی اورتان یا اکریلیک، مجموعه ای متفاوت از مزایای را ارائه می دهند. این روکشها بسیار بادوامتر هستند، در برابر ضربه و سایش مقاومتر و نگهداری آسانتر هستند. با این حال، کاربرد ضخیمتر آنها به طور بالقوه میتواند ویژگیهای رزونانسی چوب را تغییر دهد و منجر به تفاوت ظریف در ویژگیهای تونالیته شود.
من ترکیبی از پرایمر چوب + رنگ اکریلیک با پوشش محافظ شفاف نیمه براق را انتخاب کردم. این انتخاب تعادلی بین زیبایی شناسی و عملی ایجاد کرد. آستر یک پایه صاف و یکنواخت را برای رنگ تضمین می کرد، در حالی که روکش اکریلیک دوام عالی را بدون ضخامت بیش از حد ارائه می داد. سپر شفاف نیمه براق یک لایه محافظ اضافه کرد تا ظاهر آینده ساز را حفظ کند و در عین حال زیبایی تمیز و زیبایی را حفظ کند.
این رویکرد نهایی نه تنها طول عمر ابزار را تضمین می کند، بلکه طراحی آن را بدون به خطر انداختن کیفیت صدای آن برجسته می کند. نتیجه پایانی است که به اندازه خود ساز برجسته و مدرن است و تعادل کامل بین فرم و عملکرد را ایجاد می کند.
TAKEAWAY: انتخاب پایان شما باید به نحوه استفاده از ساز، ویژگی های اهنگی که می خواهید حفظ کنید و ظاهری که در نظر دارید بستگی دارد. در مورد من، ترکیب به یک نتیجه مناسب منجر شد.
برای اطمینان از عملکرد و ایمنی، هنگام آماده کردن حفره ها قبل از مونتاژ اقدامات احتیاطی بیشتری انجام دادم. محافظت از پیکاپ و قطعات الکترونیکی یک گام مهم در تضمین کیفیت صدا و کاهش نویز یا تداخل ناخواسته است.
نوار آلومینیومی یک سپر موثر در برابر تداخل الکترومغناطیسی (EMI) ایجاد میکند که میتواند باعث زمزمه یا وزوز شود، بهویژه هنگام کار در محیطهایی با چندین دستگاه الکترونیکی.
نوار کاپتون، که به دلیل مقاومت در برابر حرارت و عایق الکتریکی خود شناخته می شود، برای جلوگیری از اتصال کوتاه با عایق بندی مناطق حساسی که سیم ها یا اتصالات به طور بالقوه می توانستند محافظ آلومینیومی را لمس کنند، استفاده می شد.
ورق های نازک پی وی سی یک لایه حفاظتی اضافی اضافه کردند که مانعی فیزیکی بین اجزا ایجاد کرد و خطر آسیب یا مشکلات صدا را به حداقل رساند.
من مراقبت کردم که از تمام حفره های الکترونیکی به جز حفره ای که برای فرستنده بی سیم طراحی شده بود محافظت کنم. بر خلاف سایر اجزایی که از محافظ برای کاهش نویز و تداخل بهره می برند، فرستنده به فضای باز و بدون محافظ برای حفظ انتقال قوی و بدون وقفه سیگنال نیاز دارد. محافظت از این حفره می تواند منجر به تخریب یا اختلال در سیگنال شود، بنابراین من عمداً آن را در معرض دید قرار دادم تا از عملکرد بی سیم بهینه اطمینان حاصل کنم. این رویکرد از تداخل ناشی از مواد محافظ رسانا جلوگیری می کند و به عملکرد بی سیم اجازه می دهد تا قابل اعتماد و کارآمد بماند و در عین حال نیازهای کیفیت صدای کلی ابزار را متعادل کند.
TAKEAWAY: در اصل، در حالی که بیشتر قطعات الکترونیکی برای کاهش نویز و اتصال به زمین نیاز به محافظ داشتند، ماژول بی سیم برای کار بهینه به فضای باز نیاز داشت.
این پروژه به همان اندازه که در مورد ایجاد بود، در مورد یادگیری نیز بود. برای یک سازنده که برای اولین بار کار می کند، اشتباهات اجتناب ناپذیر هستند، هر کدام یک سنگ مانع است که صبر و مهارت های حل مسئله شما را آزمایش می کند. برخی از خطاها مزاحمت های جزئی بودند، در حالی که برخی دیگر کارایی ابزار را به چالش می کشیدند. با این حال، هر گام اشتباهی به پله ای تبدیل شد و درس های ارزشمندی در مورد دقت، برنامه ریزی و مهارت به من آموخت.
در اینجا، مهم ترین اشتباهاتی که مرتکب شدم را به اشتراک می گذارم. فرقی نمیکند که یک باتجربه باشید یا یک همکار که برای اولین بار کار میکنید، امیدوارم آنها به شما کمک کنند تا از دامهای مشابه در پروژههای خود جلوگیری کنید.
مقابله با اشتباهات مستلزم خلاقیت، صبر و تمایل به بازگشت به اصول اولیه است. تبدیل آنها به راه حل هایی با نگرش درست کارها را روان تر می کند. مسئله فقط رفع خطاها نبود، بلکه با ابزارهای مقرون به صرفه و ترفندهای ساده، ابزار را برای برآورده ساختن کامل پتانسیل آن، اصلاح کرد.
برای حل مشکل تیونر، مکانهای جایگزین را بررسی کردم و در نهایت تصمیم گرفتم آن را به مکان ارگونومیکتری در کنار بدن، نزدیک مفصل گردن منتقل کنم. این امر باعث میشود که بدون وقفه در پخش به آن دسترسی داشته باشید و در عین حال آسان باشد.
TAKEAWAY: همیشه هنگام قرار دادن قطعات، عملکرد و ارگونومی را در اولویت قرار دهید. به نحوه استفاده از آنها در سناریوهای واقعی فکر کنید.
برای تعمیر جیب گردن رنگ شده، با استفاده از کاغذ سنباده ریز که به یک تکه چوب بزرگ و سنگین چسبانده شده بود، رنگ را با دقت سمباده زدم تا زمانی که سطح چوبی تمیز و لخت را بازسازی کردم. هنگامی که جیب گردن عاری از رنگ شد، گردن به خوبی، ایمن و با زاویه مناسب قرار می گرفت، که تا حد زیادی رزونانس و کیفیت صدای ساز را بهبود بخشید.
غذای آماده: هرگز جیب گردن را رنگ نکنید. اتصال محکم چوب به چوب برای انتقال صدا و عملکرد کلی ابزار بسیار مهم است.
رفع شیب نادرست جیب گردنی نیاز به کار دقیق داشت. من زاویه ایده آل را اندازه گرفتم و تنظیمات مورد نیاز را مشخص کردم. با استفاده از کاغذ سنباده و یک اسکنه کوچک، به تدریج جیب را تغییر دادم و اغلب گردن را خشک میکردم تا از تراز بودن اطمینان حاصل کنم. پس از چندین بار تکرار، به شیب صحیح رسیدم، که اکشن رشته را به ارتفاع قابل پخش رساند و ثبات کوک را بازیابی کرد.
TAKEAWAY: زاویه جیب گردن برای قابلیت نواختن ساز بسیار مهم است. همیشه اندازه گیری های خود را دوباره بررسی کنید و در این مرحله وقت خود را صرف کنید. حتی یک اشتباه محاسباتی جزئی می تواند تاثیر زیادی داشته باشد.
یکی از رضایتبخشترین بخشهای ساخت CYBERBASS، جان بخشیدن به طراحی آن با نزدیک شدن به لبههای ساده و تیز بود.
سادگی، دقت را تقویت می کند. با استفاده از یک نرمافزار 3D CAD آنلاین، میتوانم به راحتی صفحات، پوششها، ماسکها و برچسبهای سفارشی ایجاد کنم تا به طور یکپارچه با کل ابزار ادغام شوند. این فرآیند نه تنها شامل مدلسازی دیجیتال، بلکه آزمایشهای تکراری برای اصلاح تناسب و همترازی نیز میشود.
صفحات جلو هم اهداف کاربردی و هم زیبایی را انجام می دهند. به 3 شکل فرعی تقسیم شده است. یکی قسمت پایین فرت برد، پیکاپ و دو ولت متر را در خود جای می دهد. ساده تر به عنوان کانتور پل عمل می کند. یکی از جزئیات بیشتر (با تعداد زیادی سوراخ) برای میزبانی از 4 دستگیره پدال مصنوعی، 3 دستگیره برای پیکاپ، 3 دکمه و 4 سوئیچ طراحی شده است. هدف من دسترسی آسان به کنترل ها در حین بازی بود.
برای چسباندن صفحات و حفظ یکپارچگی ساختاری، پیچ هایی را انتخاب کردم تا آنها را روی لایه های بدنه محکم کنند. این رویکرد امکان مونتاژ آسان و قوی (یا جداسازی قطعات در صورت نیاز به تنظیمات) را فراهم کرد. طراحی صفحات فقط در مورد عملکرد نبود، بلکه ایجاد ظاهری منسجم و صیقلی بود که زیبایی شناسی اصلی را تکمیل می کرد.
TAKEAWAY: این اجزا قبل از رسیدن به دقت مورد نیاز چندین بار چاپ شدند تا اطمینان حاصل شود که هنگام مونتاژ کاملاً جا می شوند. با چاپ های نازک، خشن و کم پر شده شروع کنید و سپس آنها را یک بار چاپ کنید.
من شروع به قاطی کردن روی کاغذ کردم و تصویر بزرگ سیم کشی نهایی را ترسیم کردم. از طرح کلی، من با یک نقشه از 5 بخش کلان بیرون آمدم:
الف) مدیریت توان: یکی از حیاتیترین جنبهها، سیستم توزیع برق است که باید اطمینان حاصل کند که قطعات با ولتاژهای مختلف میتوانند همزیستی داشته باشند و بدون تداخل کار کنند. من می توانم سه ولتاژ مختلف 3 ولت، 3.7 ولت و 9 ولت را شناسایی کنم که باید بدون ایجاد تداخل بین آنها وجود داشته باشند، یکی برای تیونر، یکی برای ماژول بی سیم و دیگری برای پدال افکت. سپس، تصمیم گرفتم همه چیز را با 2 باتری 18650 × قابل شارژ از طریق سوکت USB-C تغذیه کنم. برای نظارت بر سطح آنها، دو ولت متر کوچک و ساده با نمایشگرهای دارای نور پس زمینه را در نظر گرفتم که توسط یک سوئیچ کار می کنند تا بتوانم وضعیت شارژ را همیشه در دسترس داشته باشم.
ب) مسیر سیگنال آنالوگ: با وجود همه جاه طلبی ها و پیاده سازی های آینده نگر، CYBERBASS در نهایت ابزاری است که می توان آن را به صورت آفلاین نیز نواخت. جای تعجب نیست که یک ورودی جک 6.3 میلی متری در آن گنجانده شده است. هنگامی که همه کلیدها خاموش هستند (هیچ جریان فعالی در گردش نیست) می توان آن را با خیال راحت در حالت سیمی و غیرفعال استفاده کرد. این انتخاب را می توان به عنوان نوعی "سیستم پشتیبان" در صورت نقص عملکرد الکترونیک در نظر گرفت تا عملکرد زنده را ذخیره کند.
ج) یکپارچه سازی بی سیم: یکی از منحصر به فردترین ویژگی ها، فرستنده بی سیم یکپارچه است. این تصمیم مستلزم برنامه ریزی دقیق بود تا اطمینان حاصل شود که فرستنده بر سایر اجزا، به ویژه مسیر سیگنال آنالوگ تأثیر نمی گذارد. با باز کردن مسیر سیگنال "فعال"، سیگنال منبع که از پتانسیومتر تون می آید به ورودی پدال مصنوعی می رود سپس خروجی آن به سوییچ دوم می رود. در اینجا، بسته به موقعیت، سیگنال را می توان به تیونر منحرف کرد یا می توان مستقیماً در ماژول بی سیم که آن را به گیرنده (متصل به آمپر) پخش می کند، تزریق کرد.
د) چیدمان پنل کنترل: از آنجایی که کنترل های زیادی در اینجا برای مدیریت وجود دارد، پنل جلویی با هدف دقیقی توسعه یافته است، یعنی افزایش (و ناامید نشوید) قابلیت استفاده با حفظ یک طرح ارگونومیک. ترتیب دستگیره ها، دکمه ها، سوئیچ ها، نشانگرهای LED و ولت متر چندین بار تکرار شده است تا زمانی که مصالحه قابل قبولی بین حداقل طراحی و کاربرد به دست آمده باشد.
ه) زمینگذاری: برای به حداقل رساندن خطر «حلقههای زمین»، من از روش زمینبندی ستارهای پیروی کردم، و همه پایهها را به جای چند ضربه به یک نقطه متصل کردم. این رویکرد سیگنال صوتی تمیز و بدون تداخل را تضمین می کند. پل، یک جزء کلیدی برای اتصال به زمین (از طریق یک سوراخ در بدنه)، مستقیماً به محافظ پتانسیومتر متصل شده است. این مانع از هُم و استاتیک شد. در این مرحله، یک مولتی متر برای آزمایشهای پیوستگی بسیار مهم بود تا تأیید شود که زمین و محافظ مؤثر بوده و سرعت ذهن را از آن «وزوز» فراهم میکند.
شماتیک بازسازی شده چیزی بیش از یک نمودار سیم کشی است. این طرحی برای روح ساز است. سعی می کند نحوه اتصال روده ها را ساده کند. ایجاد این شماتیک من را مجبور کرد که به طور انتقادی در مورد هر ارتباط فکر کنم و مشکلات احتمالی را پیش بینی کنم. به عنوان مثال، من اطمینان حاصل کردم که طرح سیمکشی از همپوشانیهای غیرضروری یا حلقههایی که میتوانند نویز اضافی ایجاد کنند، جلوگیری میکند.
TAKEAWAY: با جدا کردن مسیرهای برق برای سیستم های آنالوگ و دیجیتال و اطمینان از اینکه هر جزء دارای راه حل اختصاصی برق است، توانستم عملکرد تمیز و بدون نویز را حفظ کنم. این طراحی همچنین از بارگذاری بیش از حد قطعات به سیستم یا ایجاد نوسانات ولتاژ جلوگیری می کرد. برای مثال، مبدلهای باک خروجیهای تنظیمشدهای را ارائه میکردند که نه تنها با الزامات ولتاژ خاص مطابقت داشتند، بلکه به عنوان فیلتر عمل میکردند و هرگونه امواج بالقوه را از خروجی باتری صاف میکردند.
یکی از خنده دارترین مراحل، از بین بردن وسایل الکترونیکی و پیدا کردن آنها در مکان جدیدی در جهان بود. هدف ادغام چندین مؤلفه (در حالی که فضای شلوغ را تا حد امکان کوچک نگه می دارد) در یک سیستم واحد و یکپارچه بود. این فرآیند در مورد ساختارشکنی محصولات تجاری (بدون شکستن آنها)، از بین بردن آنها به قسمت های اساسی و ادغام آنها در ساز بود. من فقط یک فرآیند "plug-and-play" نبودم، بلکه نیازمند مهندسی معکوس، تست و تنظیم دقیق بود تا بدون مشکل کار کند.
یکی از جسورانهترین موارد افزوده شده به CYBERBASS ، افکت پدال مصنوعی یکپارچه بود که پردازش صدای داخل هواپیما را بدون نیاز به پدالبرد خارجی فراهم میکند. اگرچه بسیاری از نوازندگان برای شکل دادن به لحن به پدالهای زمین تکیه میکنند، اما هر بار پایین آوردن/بالا بردن بیشمار برای یافتن «صدا» ناخوشایند است. یک لحظه در مورد آن فکر کنید، یک فرآیند کمرشکن است. به همین دلیل است که من "پدال" را انتخاب کردم و آن را مستقیماً در خود ساز جاسازی کردم. این فرآیند به من نیاز داشت که محفظه فلزی را جدا کنم، PCB اصلی را با اقلام غیر ضروری با حذف روشی بخشهای غیر ضروری، و سپس سیمکشی مجدد بخشهای هستهای، به هم ریختم. ابتدا، با تغذیه آن با یک باتری 9 ولتی، میتوانم جریان سیگنال اصلی را دنبال کنم، سیمهای حامل سیگنال ورودی، خروجی سیگنال، چراغ وضعیت و دکمه درگیر/جدا کردن اثر (یک بار، سوئیچ پا) را پیدا کنم. سپس باتری را قطع کردم و آن را با سیستم برق داخلی سفارشی خود جایگزین کردم. در پایان این مرحله، پس از چند آزمایش، یک افکت سیم کشی داشتم که به بخشی دائمی از ساز تبدیل شد.
سیستم مدیریت انرژی بر دو باتری لیتیوم یونی 18650 با ظرفیت بالا (هر کدام 3500 میلی آمپر ساعت) متکی است که به دلیل چگالی انرژی و استحکام عالی انتخاب شده اند. یکی در پشت و دیگری در جلوی بیس قرار می گیرد و خروجی ثابت 3.7 ولت (~ 4.2 ولت در صورت شارژ کامل) را به عنوان پایه ای برای کل معماری قدرت فراهم می کند. برای اطمینان از ویژگی شارژ، دو ماژول TP4056 در طراحی گنجانده شده است (یکی برای هر باتری) که به باتری ها اجازه می دهد به طور مستقل از طریق یک سوکت USB-C شارژ شوند (بله، در پایان داستان، من می توانم باس را مانند یک گوشی هوشمند شارژ کنم). از منابع اصلی، توان به 3 زیر سیستم با استفاده از توان خام و دو مبدل باک (همچنین به عنوان DC-DC یا step-up/step-down شناخته می شود) توزیع شده است. زیرسیستم اول از یک مبدل کاهنده از 3.7 ولت به 3 ولت برای تغذیه تیونر داخلی استفاده می کند، دومی از مبدل افزایش دهنده ولتاژ 3.7 ولت به 9 ولت برای تغذیه پدال مصنوعی یکپارچه استفاده می کند در حالی که سیستم سوم ماژول فرستنده بی سیم را تغذیه می کند. آخرین اما نه کم اهمیت، ولت مترهای قرار داده شده بر روی صفحه جلویی (کنترل پنل) نقش مهمی در نظارت بر سیستم قدرت دارند. هر ولت متر به هر باتری متصل می شد و بازخوردی در زمان واقعی در مورد میزان شارژ آنها ارائه می کرد. این امر ارزیابی زمان مورد نیاز شارژ مجدد را آسان کرد و از غافلگیری ناخوشایند در طول اجرا جلوگیری کرد.
برای افزایش آزادی حرکت ابزار، من فرستنده بیسیم را مستقیماً با آن ادغام کردم، باتری تعبیهشده را خارج کردم و فرستنده را به مدار برق اصلی وصل کردم و نیاز به شارژ جداگانه را از بین بردم. پس از جایگزینی جک ورودی با سیمکشی سیگنال مستقیم با دور زدن جک اصلی، میتوانم فرستنده را به طور یکپارچه در مسیر سیگنال باس ادغام کنم. من نقاط دقیق موجود در PCB ماژول TX را دنبال کردم تا ورودی برق (VCC/GND)، دکمه همگام سازی و پین های سوئیچ ON/OFF را شناسایی کنم. این اصلاح منجر به یک ماژول بیسیم فشرده و دائمی شد که توسط یک سوئیچ قابل اجرا بود و دردسر فرستندههای خارجی، باتریها و کابلها/آداپتورهای غیرضروری را از بین برد.
من می خواستم یک پاراگراف کامل را به عنوان "هک پاداش" اختصاص دهم تا چند کلمه دیگر را برای اجرای تیونر صرف کنم.
تیونرهای سوئیچ پا یک کلاهبرداری هستند.
من به شما نشان خواهم داد که چرا.
اگر تا به حال 100 دلار یا بیشتر برای یک پدال تیونر رنگی خرج کرده اید، اساساً برای یک مدار 3 دلاری شکوهمند با یک سوئیچ پایی و یک محفظه فانتزی پرداخت کرده اید. واقعیت این است که این تیونرهای تجاری بسیار گران قیمت هستند و از برندسازی، بازاریابی و ویژگیهای غیرضروری استفاده میکنند تا نوازندگان را فریب دهند تا فکر کنند ضروری هستند. اما حدس بزنید چی؟ آنها نیستند.
در مورد من، من سیستم را با از بین بردن چیزهای ضروری و لحیم کردن دسته ای از سیم ها خراب کردم **. ** می خواهید نتیجه را بدانید؟ این تیونر پدال به خوبی کار می کرد.
من یک تیونر گیره ای ارزان قیمت را آدم خوار کردم (آن تیونرهای کوچک با باتری که به پایه گیتار متصل می شوند). این تیونرها معمولاً از یک سنسور پیزو برای تشخیص ارتعاشات دستگاه استفاده می کنند، به این معنی که نیازی به اتصال سیگنال مستقیم ندارند. با این حال، از آنجایی که من این را در CYBERBASS خود ادغام می کردم، به تشخیص سیگنال مستقیم در محل نیاز داشتم، نه یک پیزو در یک سخت افزار خارجی آویزان.
در داخل هر تیونر گیره ای، سنسور پیزو به ورودی سیگنال "+" روی PCB متصل می شود، جایی که لرزش ها را دریافت می کند. به جای تکیه بر یک پیزو خارجی، آن را لحیم کرد و مستقیماً خروجی سیگنال دستگاهم را به این ورودی متصل کردم. این به طور موثر تیونر را به یک پردازشگر سیگنال درون خطی واقعی تبدیل کرد، درست مانند یک تیونر پدال سنتی. اکنون به جای منتظر ماندن برای لرزش، سیگنال الکتریکی واقعی را از خروجی باس می خواند.
این تیونرها معمولاً با یک باتری سکهای 3 ولتی کار میکنند که برای یک راهاندازی کاملاً یکپارچه هم ضعیف و هم غیرعملی است. بنابراین، من باتری را به طور کامل از بین بردم و آن را با یک مبدل کاهنده (3.7V → 3V) جایگزین کردم . این به من این امکان را داد که تیونر را مستقیماً از سیستم برق اصلی باس تغذیه کنم و نیاز به باتریهای قابل تعویض جداگانه را از بین ببرم.
در نهایت، من دکمه پاور تیونر را به یک کلید دکمه تعبیه شده در صفحه جلو متصل کردم. اکنون، تیونر را می توان به راحتی و به راحتی به صورت دستی فعال/غیرفعال کرد.
TAKEAWAY: اگر فکر می کنید که واقعاً به یک تیونر کروماتیک بیش از 100 دلار نیاز دارید، دوباره فکر کنید. اکثر تیونرهای پدال گران قیمت فقط یک نسخه تغییر نام تجاری از همان مدار 3 دلاری هستند که در فلز پیچیده شده اند و یک کلید پا برای منحرف کردن سیگنال در اختیار دارند. به جای پرداخت هزینه برای مزخرفات بیش از حد، این هک ثابت می کند که شما به راحتی می توانید دقیقاً همان عملکرد را تقریباً در هیچ چیز به دست آورید. بنابراین، دفعه بعد که خرید یک تیونر پدال گران قیمت را در نظر گرفتید، به یاد داشته باشید که برای تنظیم بهتر هزینه نمی کنید، بلکه برای تبلیغات بازاریابی هزینه می کنید.
برخلاف باسهای الکتریکی کاملاً غیرفعال، اگرچه CYBERBASS یک پیکربندی برای استفاده کاملاً غیرفعال ارائه میدهد، چیزی که برای سیمکشی باقی میماند، الکترونیک فعال است. سیم کشی نامناسب می تواند منجر به زمزمه، حلقه های زمین، سوت، صدا یا حتی خرابی سیگنال شود. روشمند بودن در این مرحله و برخورد با آن مانند سیستم عصبی ظریف یک ارگانیسم سایبرنتیک نتیجه داد.
نکته: برای هر جزء، سیمهای رنگی (مثلاً قرمز برای برق، سیاه برای زمین، زرد برای سیگنال و غیره) اختصاص دادم و نگاشتهای روی کاغذ را یادداشت کردم. سپس، سیمها را بر اساس جزء گروهبندی کردم و با استفاده از لولههای هیت شرینک با کد رنگی از گره خوردن و سردرگمی جلوگیری کردم. این رویکرد بدون ناامیدی، ردیابی مدارهای عقب را در هرج و مرج، حتی قبل از لمس آهن لحیم کاری آسان کرد.
TAKEAWAY: یک لانه تمیز، سازمان یافته و قابل کنترل از سیم ها، عیب یابی و تعمیر را بدون دردسر می کند.
یکی دیگر از جنبه های مهم سیم کشی CYBERBASS، اطمینان از اتصال زمین مناسب برای تمام قطعات الکترونیکی، به ویژه پل بود. زمینکردن پل یک مسیر الکتریکی مستقیم به زمین ایجاد میکند و به طور موثری استاتیک را از بین میبرد و خطر حلقههای زمین را کاهش میدهد، یک منبع رایج زمزمه یا تداخل. من همچنین تمام مواد محافظ از جمله نوار آلومینیومی را به زمین مدار وصل کردم. این یک "قفس فارادی" پیوسته ایجاد کرد که میدان های الکترومغناطیسی خارجی را مسدود می کند و سیگنال تمیزتر را تضمین می کند.
برای جلوگیری از حلقههای زمین، روی طرح سیمکشی تمرکز کردم و اطمینان حاصل کردم که همه اتصالات زمین به جای ایجاد مسیرهای متعدد، در یک نقطه همگرا هستند. این تکنیک "زمین ستاره" به طور گسترده به عنوان موثرترین راه برای به حداقل رساندن تداخل و حفظ خروجی صوتی ثابت در نظر گرفته می شود. در نهایت، من از یک مولتی متر برای بررسی هر اتصال، تایید تداوم و رد اتصال کوتاه تصادفی، که می تواند عملکرد دستگاه را به خطر بیندازد، استفاده کردم.
TAKEAWAY: زمین مناسب برای صدای تمیز و عملکرد بدون نویز ضروری است. برای از بین بردن الکتریسیته ساکن، پل را زمین کنید و برای محافظت بیشتر در برابر تداخل الکترومغناطیسی، مواد محافظ را به زمین متصل کنید. برای جلوگیری از حلقه های زمین، از روش اتصال به زمین ستاره استفاده کنید و همیشه اتصالات را با یک مولتی متر دوبار بررسی کنید تا از اتصال کوتاه جلوگیری کنید. این مراحل کاهش نویز پس زمینه و صدای حرفه ای و قابل اعتماد را در هر محیط بازی تضمین می کند.
یکی از مهمترین چالشها هنگام ادغام اجزای مختلف در یک ابزار سفارشی، اطمینان از دسترسی آسان برای تغییرات، تعمیرات یا ارتقاءهای آینده است. صفحه جلویی CYBERBASS به گونه ای طراحی شده است که کاملاً قابل جدا شدن باشد و جداسازی/مجموعه مجدد را آسان کند. برای رسیدن به این هدف از 2 نوع کانکتور استفاده کردم. برای همه اتصالات سیگنال کم مصرف از کانکتورهای نر/ماده 2.54 میلی متری Dupont استفاده کردم که می توان به راحتی و بدون هیچ زحمتی آن را از برق جدا کرد. برای تمام اتصالات منبع تغذیه، من JST را یک کانکتور قوی تر برای تحمل بارهای بالاتر انتخاب کردم. با استفاده از روش اتصال مدولار، تعمیر و نگهداری به طور قابل توجهی آسان تر شد و از لحیم کردن یا پاره کردن همه چیز در هر بار اجتناب شد.
TAKEAWAY: یک سیستم کاملاً سیمکشی شده برای نگهداری یک کابوس میبود، در حالی که رویکرد اتصال جداشدنی باعث میشود هر ارتباطی کاربرپسند باشد.
آخرین مرحله. اولین کار نصب سخت افزار اصلی بود: نصب پل و محکم کردن پدال مدفون در زیر صفحه پوشش آن. سپس، قطعات الکترونیکی باقیمانده به محفظه مربوطه خود را.
همه این قطعات را با هم به یک ابزار کاربردی تبدیل کنید، با هر اتصال دهنده به همتای خود و هر پیچ در سوراخ آن.
هیچ ساز سفارشی بدون لمس شخصی واقعاً کامل احساس نمی شود، چیزی که آن را به طور مسلم متعلق به شما می کند. برای CYBERBASS من میخواستم با حک شدن جوهر آن در صفحه گردن، تحقق آن را متبلور کنم و ساز را با امضای منحصر به فرد خود مشخص کنم. فرآیند حکاکی تقریباً تشریفاتی بود.
این فقط برای زیبایی شناسی نبود، بلکه اعلام می کرد که این بیس در نوع خود بی نظیر است، با اشتیاق به نوآوری و انگیزه ای بی وقفه برای جابجایی مرزها ساخته شده است. پس از نصب، این بشقاب به عنوان یادآور سفر، چالش ها و چهره های ناامید، تکامل ایده بلندپروازانه اولیه به یک واقعیت ملموس، قابل بازی و لذت بخش بود.
با همه چیز مونتاژ شده، زمان تنظیم دقیق CYBERBASS برای پخش بهینه فرا رسیده است. لحن صدا فقط به این معنی نیست که رشته ها را محکم کنید و آن را یک روز بنامید - این یک فرآیند دقیق برای متعادل کردن طول سیم، تنظیم پل، و هم ترازی میله خرپایی است تا اطمینان حاصل شود که هر نت در کل تخته فرت درست است. دستیابی به یک لحن رضایت بخش در ساز زهی همه چیز مربوط به فیزیک نیست، مهمتر از همه به احساسات مربوط می شود. عوامل متعددی بر روی تنظیم تأثیر میگذارند، اما سه عنصر حیاتی وجود دارد: عمل رشته، موقعیت زین پل و تنظیم میله خرپا.
«اکشن» به عنوان ارتفاع سیمهای روی صفحه انگشت تعریف میشود که با مجموعهای از تنظیمات (میله خرپایی، ارتفاع پل، کاپو) تعیین میشود، که تعیین میکند ساز تا چه اندازه برای نواختن راحت خواهد بود.
هدف این است که طول سیم را به گونه ای تنظیم کنیم که نت فرت دوازدهم با هارمونیک فرت دوازدهم مطابقت داشته باشد. اگر نت فرت شده تیز باشد، زین باید به عقب برگردد و طول رشته افزایش یابد. اگر صاف باشد، زین به جلو حرکت می کند. من با بریج شروع کردم و تنظیمات میکرو را روی هر زین انجام دادم تا اینکه هارمونیک ها در فرت دوازدهم با همتایان فرت شده خود مطابقت پیدا کرد. یک ساز کاملاً نواخته شده تضمین میکند که مهم نیست در کجای گردن مینوازید، هر نت در لحن باقی میماند - یک جزئیات بسیار مهم برای ساز ساخته شده برای تولید صداهای با دقت بالا.
بعد میله خرپایی قرار گرفت، یک تنظیم ظریف اما ضروری که انحنای گردن را تعیین می کند. تسکین بیش از حد، و اکشن بیش از حد بالا خواهد بود، و باس را سخت تر می کند. خیلی کم بود و تارها در برابر فرها وزوز می کردند. پس از دستکاری دقیق، گردن به فرم کامل خود رسید و قابلیت بازی روان را بدون آسیب رساندن به پایداری یا حمله فراهم کرد.
هارمونیک ها بررسی شدند، تیونرها آزمایش شدند و هر نت مورد بررسی قرار گرفت. CYBERBASS اکنون فقط کاربردی نبود، بلکه کاملاً با آن تماس گرفته شده بود و آماده بود تا پتانسیل کامل خود را آزاد کند.
TAKEAWAY: لحن کامل کلید یک ساز با صدای حرفه ای است. عملکرد صحیح سیم، قابلیت پخش را بدون وزوز یا نتهای تیز تضمین میکند، در حالی که تنظیمات زین پل دقیق، آهنگ را در سراسر فرتبورد تنظیم میکند. یک میله خرپایی که به خوبی تنظیم شده است، تسکین گردن را متعادل می کند و از کشش غیر ضروری جلوگیری می کند. تست هارمونیک فرت دوازدهم، نقطه بازرسی نهایی است - اگر نت فرت شده خاموش است، زین را متناسب با آن تغییر دهید. حتی در ساخت DIY، دقت در اینجا مهم است.
لحظه حقیقت. هنگام روشن کردن یک ابزار سفارشی برای اولین بار، یک نوع پیش بینی مشخص وجود دارد. هر سیم، هر مدار، هر جزء به دقت قرار داده شده بود. اما آیا همه اینها با هم کار خواهند کرد؟
با چرخاندن سوئیچ اول، چراغ سفید روشن شد و تأیید کرد که سیستم توزیع برق کاملاً عملیاتی است.
با چرخاندن سوئیچ دوم، فرستنده بی سیم یک اتصال خودکار با آمپر را روشن کرد.
کلید سوم را برگردانید و ولت مترها روشن شدند. هر دو ولتاژ باتری حدود 4 ولت (تقریباً به طور کامل شارژ) بودند.
با چرخاندن سوئیچ چهارم، سیگنال را از مسیر غیرفعال به مسیر فعال منحرف کردم.
با فشردن دکمه بزرگ سفید، جلوه مصنوعی را جدا کردم تا led خاموش شود.
دکمه صدا را بالا زدم و اولین نت را زدم. صدا قدرتمند، تمیز، بدون اشاره ای به نویز ناخواسته بود (که تکنیک های زمین و محافظ کار خود را انجام داده بودند).
با فشار دادن دکمه بزرگ سفید برای بار دوم، افکت مصنوعی را درگیر کردم تا led دوباره روشن شود.
شعبده بازی با دستگیره های آن صدا را به یک منظره صوتی آینده نگر منتقل می کند. فرستنده بیسیم سیگنال شفافی را ارائه میکرد و به من اجازه میداد آزادانه حرکت کنم بدون اینکه کابلی به من متصل شود. و تیونر هک شده؟ این مانند یک جذابیت عمل کرد و یک بار برای همیشه ثابت کرد که تیونرهای سوئیچ پا گران قیمت غیر ضروری هستند.
هر تابع به شدت تست شد. گلدان های حجم، کنترل تون، افکت ها، ثبات تنظیم. من به طور مخفیانه یک نوازنده باتجربه جاز داشتم که اعتماد دارم آن را امتحان کنم. او از صدا، لحن و کیفیت کلی و استحکام شگفت زده شد. CYBERBASS هر آزمونی را با موفقیت پشت سر گذاشت و اوج یک ماه کار را رقم زد.
چه سفری با نگاهی به کل فرآیند، این پروژه بسیار فراتر از مونتاژ یک ابزار بود، بلکه یک غواصی عمیق در زمینههای نجومی، مهندسی، الکترونیک، هک و حل مشکلات بود. در طول مسیر اشتباهاتی وجود داشت، اما هر گام اشتباهی یک تجربه یادگیری بود، هم ابزار و هم رویکرد من به مهندسی DIY را اصلاح کرد.
مهمتر از همه، برای من CYBERBASS نشاندهنده چیزی است که زمانی که خلاقیت با تکنیکها روبرو میشود، ممکن است. این مدرکی است که نشان می دهد برای ساختن چیزی خارق العاده نیازی به خرج کردن ثروت ندارید. شما فقط به چشم انداز، ابزار مناسب، طرز فکر حل مسئله و تمایل به آزمایش نیاز دارید.
"کلید عشق کامل به نقص است."
در طول این ساخت، من هر مرحله - موفقیت ها، شکست ها، پیچش های غیرمنتظره - را ثبت کردم و کل سفر را در عکس ها و یادداشت ها ثبت کردم. من یک کتابچه کوچک را به عنوان یک رکورد ملموس از پروژه چاپ کردم که چیزی بیش از تصاویر را در خود جای داده است. فرآیند، تکامل و یادگیری پشت هر تصمیم را حفظ می کند. اما وقتی صفحات آن را ورق می زدم، فکری به ذهنم خطور کرد: اگر این تازه شروع کار بود چه؟
ایده تبدیل این ماجراجویی به یک کتاب تمام عیار دور از ذهن نیست. فراتر از جنبههای فنی، این پروژه ماهیت کاردستی DIY را تجسم میکند - فشار دادن محدودیتها، حل مشکلات، و تبدیل مواد خام به چیزی غیر متعارف قابل درک . یک کتاب میتواند همه چیز را بسط دهد: انتخابهای طراحی، چالشهای الکترونیکی، آزمایشهای صوتی، و اشتباهات اجتنابناپذیری که به درس تبدیل شدند. شاید یک روز، این سفر چیزی بیش از یک بیس واحد باشد – میتواند دعوتی آشکار برای دیگران باشد تا سازهای خود را بسازند، اصلاح کنند، و هک کنند، و ثابت کند که برای ساختن چیزی عالی به یک کارخانه نیاز ندارید.
هیچ پروژه ای در این مقیاس هرگز یک تلاش انفرادی نیست، و چند نفر کلیدی هستند که این امکان را فراهم کردند. عمیق ترین تشکر من از بهترین دوستم است،
و البته یک تشکر ویژه از دستیارم، G.، که حضور تزلزل ناپذیر او (و وقفه های گاه و بیگاه ناشی از کنجکاوی) لایه ای از شخصیت را به روند ساخت اضافه کرد.
CYBERBASS به پایان رسیده است - اما سفر کشف، هک، و فشار دادن مرزها هنوز به پایان رسیده است.
قسمت دوم من فر است، با ما همراه باشید.