نویسندگان:
(1) Le Mouel Jean-Louis، UMR7154، دانشگاه پاریس، پاریس، فرانسه؛
(2) Gibert Dominique، UMR5276، آزمایشگاه زمین شناسی لیون زمین، سیارات و محیط زیست (LGL-TPE)، لیون، فرانسه؛
(3) Boule Jean-Baptiste، UMR7196، موزه ملی تاریخ طبیعی، پاریس، فرانسه؛
(4) Zuddas Pierpaolo، UMR7619، دانشگاه سوربن، پاریس، فرانسه؛
(5) de Bremond d'Ars Jean, UMR6118, University of Rennes, G´ eosciences Rennes, Rennes, France;
(6) کورتیلو وینسنت، UMR7154، دانشگاه پاریس، پاریس، فرانسه؛
(7) لوپس فرناندو، UMR7154، دانشگاه پاریس، پاریس، فرانسه؛
(8) Geze Marc, UMR7245, Museum National d’Histoire Naturelle, پاریس, فرانسه؛
(9) Maineult Alexis، UMR7619، دانشگاه سوربن، پاریس، فرانسه.
در این مقاله، ما اندازهگیریهای الکتریکی قدیمی انجام شده بر روی یک درخت صنوبر در سال 2003 را مورد بررسی قرار میدهیم (گیبرت و همکاران 2006)، که حضور یک سیگنال الکتریکی روزانه را نشان میدهد که به یک پدیده الکتروکینتیک مرتبط با جریان شیره، حتی در زمستان نسبت داده میشود. ما این دادهها را با استفاده از روش تجزیه و تحلیل طیف منفرد تجزیه و تحلیل میکنیم و نشان میدهیم که سیگنال الکتریکی اندازهگیری شده در مکانهای مختلف (ریشه، تنه و شاخهها) روی درخت صنوبر را میتوان تا بیش از 80 درصد به مجموع 7 دوره شبه تجزیه کرد که همه به هم مرتبط هستند. به جزر و مد قمری-خورشیدی دقت دوره های استخراج شده از مدل ها بیشتر است. برای تأیید این اندازهگیریهای قدیمی، پروتکل 2003 را از سال 2018 در Jardin des Plantes در پاریس روی 3 درخت بلوط و 3 ممرز بازتولید کردهایم. سیگنال های الکتریکی امروزه همان ویژگی های سال 2003 را نشان می دهند. نیروهای جزر و مدی می توانند نیروی محرکه جریان شیره در درختان باشند.
درختان، مانند اکثر گیاهان روی سطح سیاره ما، می توانند به طور کلی به عنوان یک سیستم ریشه ای که از طریق یک تنه به شاخه ها متصل هستند، طرحواره شوند. کانال هایی مانند آبکش یا آوند چوبی که از ریزودرم سرچشمه می گیرند و تا برگ ها امتداد می یابند، نقش مهمی در تسهیل آبیاری مناسب و تامین مواد مغذی برای رشد گیاه دارند. این مایع با پیچیدگی متفاوت بر اساس محل آن در گیاه، به عنوان سیستم گردش خون عمل می کند و معمولاً به عنوان شیره نامیده می شود. یک بحث مهم و مداوم حول این سوال است که چگونه این شیره در گیاه حرکت می کند. در ادبیات، معمولاً سه فرضیه اصلی برای توضیح این حرکت مورد بحث قرار می گیرد. اولی شامل مویینگی (مثلا [1-5])، دومی حول فشار اسمزی (مثلا [6-10]) و سومین فرضیه که اغلب مورد بحث است، تبخیر و تعرق است (مثلا [11-14]). . این ایده از اقلیم شناس Thornthwaite [15] سرچشمه می گیرد که به دنبال شناسایی پدیده های مختلف ژئوفیزیکی بود که در انتقال آب مایع از سطح زمین به جو نقش داشتند و در نهایت اقلیم های مختلف را طبقه بندی کرد. تبخیر و تعرق گیاهان در کنار تصعید برف و تبخیر آب آزاد به عنوان یکی از این پدیده ها شناخته می شود.
Gibert و همکاران در مطالعه خود در مورد سیگنال های الکتریکی اندازه گیری شده روی یک صنوبر ایستاده در طول یک سال. [16] دو یافته مهم را نشان داد. اولاً، سیگنالهای الکتروکینتیک ثبتشده با جریان شیره در درخت (تخمین زدهشده توسط کاوشگرهای گانیر) مرتبط بودند، و ثانیاً، یک نوسان روزانه، هرچند متوسط، حتی در طول فصل زمستان ادامه داشت.
برای چندین دهه در ژئوفیزیک، ثابت شده و مشاهده شده است که تغییرات در سرعت در یک جریان ثابت یا افزودن یک جبهه شور منجر به تغییرات قابل اندازهگیری در پتانسیل الکتریکی میشود. این پدیده الکتروکینتیک معمولاً به عنوان پتانسیل خود به خودی نامیده می شود (SP، به عنوان مثال [17-19]).
در محیط طبیعی، نوسانات روزانه صرفاً ناشی از نوسانات حرارتی ناشی از تناوب روز و شب نیست. در عوض، آنها به طور کلی با جزر و مدهای گرانشی زمینی ناشی از تأثیرات ترکیبی اجرام آسمانی مانند ماه و خورشید مرتبط هستند (ر.ک. [20]). سیاره ما در طول چرخش و چرخش خود دچار اختلالاتی می شود که ماه و خورشید نقش های محوری ایفا می کنند. این فعل و انفعالات آسمانی منجر به پدیدههایی مانند تقدم اعتدال میشود که در طی یک دوره تقریباً 26000 ساله رخ میدهد (برای جزئیات بیشتر، مثلاً [21، 22] را ببینید). در یک زمینه گسترده تر، توده های متحرک در سطح زمین تحت تأثیر این نیروهای قمری-خورشیدی در نوسان هستند که جزر و مد ساحلی تجلی اصلی آن است. این نیروها همچنین بر آب محصور در سفرههای زیرزمینی عمیق تأثیر میگذارند و به صورت عمودی نوسان میکنند (به عنوان مثال [23-27])، که به طور بالقوه بر فرآیندهایی مانند فعل و انفعالات آب و سنگ تأثیر میگذارد (مثلا [28،29]). در نتیجه، این فعل و انفعالات ممکن است در تأمین مواد مغذی برای گیاهان نقش داشته باشد (به عنوان مثال [30]).
ما در دورههای طولانی بیش از 200 سال نشان دادهایم که چگونه مجموعه جهانی فعالیتهای فورانهای آتشفشانی (ر.ک. [31])، میانگین تکامل سطح دریا (ر.ک. [32]) و پویایی جمعیت درختان در یک درخت عرعر تبتی جنگل (ر.ک. [33])، می تواند به یک سری الگوهای چرخه ای تجزیه شود، که همگی به نیروهای گرانشی مرتبط هستند، که این بار از سیارات جووین سرچشمه می گیرند. دو پدیده اول مربوط به حرکات عمودی سیالات است.
همانطور که قبلاً توضیح داده شد، پدیده های جزر و مدی ماهیت چند مقیاسی در زمان نشان می دهند که از چند ساعت تا هزاران سال را در بر می گیرد و با ابعاد فضایی گسترده مشخص می شوند. در این مطالعه ارائه شده، با استفاده از مشاهدات تاریخی و داده های معاصر، هدف ما این است که نتایج به دست آمده توسط Gibert و همکاران را گسترش دهیم. ([16]) و شفافیت بیشتری را در مورد مکانیسم های محرک منعکس شده در سیگنال های الکتریکی درختان ارائه می دهد.
ما آزمایش پایش الکتریکی صنوبر را که توسط گیبرت و همکاران انجام شد، این بار روی ممرز، بلوط، سکویا، گردو و سرو تکرار کردیم. از سال 2019، ما یک رصدخانه درختی در موزه ملی تاریخ طبیعی (پاریس، فرانسه) ایجاد کردهایم که در آن پتانسیلهای الکتریکی، تغییرات دما و لرزهخیزی درختان را اندازهگیری میکنیم. در بخش 2، ما پروتکل استفاده شده توسط Gibert و همکاران را به یاد می آوریم. ([16])، و همچنین موردی که در 5 سال گذشته اجرا کرده ایم. در بخش 3، روش تحلیل زمانی را که برای داده های الکتریکی خود به کار گرفته ایم، ارائه خواهیم کرد. در بخش 4، چند مشاهدات را همراه با نتایج تحلیل خود ارائه خواهیم کرد که از هر دو داده تاریخی گیبرت و همکاران استخراج می شود. ( [16]) و مشاهدات جدید. ما در بخش 5 با بحث عمیق در مورد این کار به پایان خواهیم رسید.
در اینجا، به طور خلاصه به یاد می آوریم، و در شکل 1، پروتکل اکتساب را که در سال 2002-2003 برای آزمایش درخت صنوبر Remungol استفاده شد، ارائه می کنیم. در آن مناسبت، 32 الکترود فولاد ضد زنگ به درخت وارد شد و 2 الکترود غیرقابل قطبش ([34]) در خاک مدفون شد.
(i) 2 الکترود پتیو غیرقابل قطبش ([34]) در زمین (شماره 101 و 102)،.
(ب) 5 الکترود فولاد ضد زنگ بر روی ریشه های قابل مشاهده درخت صنوبر (شماره 01 تا 04)،
(iii) 2 مجموعه تاج الکترود از جنس استنلس استیل، یکی در ارتفاع 1 متری از زمین و اطراف تنه (شماره 1 تا 8) و دیگری در فاصله 3.4 متری از زمین (شماره 11 تا 18)،
(IV) 2 مجموعه فولاد ضد زنگ از 5 الکترود هر کدام در سمت شمال تنه، یکی بین 0.9 تا 3.4 متر (شماره 30 تا 34) دیگری، از 5.5 متر تا 10.5 متر (شماره 21 تا 26)
ابزار اندازه گیری به کار گرفته شده یک مولتی متر دیجیتال Keithley 2701 با امپدانس ورودی بیشتر از 100 MΩ، مجهز به یک ماتریس رله با 40 کانال اندازه گیری است که توسط نرم افزار اکتساب کنترل می شود. اندازه گیری پتانسیل الکتریکی در تمام الکترودها در فاصله نمونه برداری 1 دقیقه انجام می شود. یک پایه زمانی UT استفاده شد که در زمان واقعی با ساعت اتمی فرانکفورت همگام شده بود. هم کامپیوتر و هم مولتی متر توسط یک ژنراتور پشتیبان تغذیه می شوند و وقفه های ناشی از خرابی مختصر خطوط برق را کاهش می دهند.
در شکل 2، نمونه ای از داده های ثبت شده از ریشه، تنه و شاخه ها را در دوره از 1 اکتبر 2002 تا پایان ژوئن 2003 ارائه می کنیم. در محور x، که زمان را نشان می دهد، هر تیک مربوط به 4 روز اول هر ماه است.
متعاقباً، این محدوده زمانی را که طولانیترین با کمترین فاصله است، ارائه و تجزیه و تحلیل خواهیم کرد که انتقال در هر یک از فصلها را پوشش میدهد. همانطور که در این شکل نشان داده شده است، پتانسیل های الکتریکی، هم در ریشه ها، هم در تنه و هم در شاخه ها، می توانند در طول 320 روز به تصویر کشیده شده چندین صد میلی ولت تغییر کنند. به نظر می رسد یک فعالیت (اوایل) در ژانویه 2023 آغاز می شود و در تابستان همان سال به اوج خود می رسد. واضح است که سیگنال ها نه به معنای دقیق و نه به معنای گسترده تر، ثابت نیستند. اوج های قطبش در مواقعی مشاهده می شود و شکافی در داده ها وجود دارد. این علائم ما را بر آن داشت تا روش تجزیه و تحلیل طیف منفرد را به عنوان روش تحلیل و استخراج انتخاب کنیم که در ادامه به آن خواهیم پرداخت (بخش 3).
از این پس، هنگام مراجعه به داده های Gibert و همکاران. ([16])، از مخفف RP (Remungol Poplar) استفاده خواهیم کرد.
به منظور درک بهتر فیزیک و فیزیولوژی درختان، که تا حدی در Gibert و همکاران مورد بحث قرار گرفت. ([16])، ما تصمیم گرفتیم که آزمایش RP را دوباره بررسی کنیم و آن را با ایجاد یک رصدخانه ژئوفیزیکی برای درختان زنده در موزه ملی تاریخ طبیعی ( MNHNo، پاریس، فرانسه) گسترش دهیم.
در MNHNo، ما در حال حاضر 1 سکویا، 1 گردو، 1 سرو، 3 بلوط و 2 ممرز: 2 درخت مخروطی و 6 درخت خزان کننده. پتانسیل ها با استفاده از الکترودهای فولادی ضد زنگ در هر دو ژنراتور در سمت شمالی تنه و روی تاج ها در ارتفاعات مختلف (از 1 تا 9 متر) و همچنین روی شاخه های درختان اندازه گیری می شود. برای الکترودهای مرجع، ما به طور مداوم از الکترودهای غیرقطبی از نوع پتیو استفاده می کنیم که در عمق تقریباً 1 متری دفن شده اند. درختان به 2 گروه تقسیم می شوند که هر گروه الکترود غیرقابل قطبش یکسانی را به عنوان مرجع مشترک دارند. ارتفاعات و همچنین در خاک در کنار الکترودهای مرجع. ما همچنین فعالیت لرزه ای و همچنین تغییرات در شیب درختان (تنه و شاخه ها) را در طول زمان بررسی می کنیم. همه اندازهگیریها از سال 2019 با استفاده از سیستمهای اکتساب مدولار Gantner در فواصل زمانی یک ثانیهای نمونهبرداری شدهاند[1]. این دادهها اکنون عملکرد بسیار بهتری نسبت به Keitley 2701 دارند که در سال 2003 استفاده شد: امپدانس بالا (> 100 MΩ) و محدوده دینامیکی 24 بیت که قادر به نمونهبرداری تا 20 کیلوهرتز در هر کانال است.
در شکل 3، کلاژی از عکسها را ارائه میکنیم که نصبهای ما را نشان میدهد. شکل 3a نصب آخرین الکترود را در ارتفاع 5 متری از سطح زمین در سمت شمالی تنه سکویا نشان می دهد. همانطور که در شکل 3c مشاهده می شود، جعبه های سفید روی تنه شامل سیستم اکتساب Gantner است. در شکل 3b، نصب اولین شیب سنج بر روی شاخه ای در ارتفاع 3.5 متری از سطح زمین نشان داده شده است. در شکل 3c، سیستم جذب Gantner (جعبه آبی در بالا سمت راست) با 3 ماژول جذب الکتریکی (در پایین) همراه است. شکل 3d یک عکس شبانه از جعبه های خرید 3 بلوط و 2 ممرز را نشان می دهد. در شکل 3e، نمونه ای از اندازه گیری ترکیبی الکتریکی/حرارتی در سکویا در همان مکان وجود دارد. در نهایت، شکل 3f تاج درخت گردو را نشان می دهد که بین دو ساختمان تحقیقاتی گرفته شده است.
در این مطالعه فقط به اندازه گیری های الکتریکی پرداخته خواهد شد.
در شکل 4، نمونه هایی از اندازه گیری های الکتریکی خام ثبت شده بین 11 آوریل 2023 و 11 مه 2023، ارائه شده است. داده ها به دست آمده از 2 ممرز در بالا، 3 بلوط در مرکز، و مقایسه بین یک بلوط و یک ممرز در پایین است. همه 5 درخت از یک الکترود غیرقابل قطبش مرجع (پتیو) مشترک هستند و فاصله بین افراد دورتر تقریباً 10 متر است. همانطور که مشاهده شد، ترتیب بزرگی پتانسیل ها مطابق با موارد ثبت شده در RP در سال 2003 است. علاوه بر این، اگرچه نوسان روزانه در همه افراد وجود دارد، در یک گونه مشابه، تغییرات در دامنه های الکتریکی می تواند از 1 تا 4 از یک فرد به فرد متغیر باشد. دیگری (شکل 4 را در مرکز ببینید). در ادامه با جزئیات بیشتری به این داده ها خواهیم پرداخت.
[1] https://www.gantner-instruments.com/
دادههایی که نمونههایی را برای آنها ارائه کردهایم (شکلهای 2 و 2 را ببینید)، مربوط به دستهای از سیگنالها است که به معنای دقیق غیر ثابت و به صورت تکهای پیوسته هستند. ما در شرایط بهینه برای تحلیل آنها به معنای فوریه قرار نداریم (نگاه کنید به [35،36]). به همین دلیل است که ما تجزیه و تحلیل طیف منفرد (SSA) را انتخاب کردیم که در طول تاریخ در زمینه دیرینه اقلیم شناسی برای تجزیه و تحلیل این نوع سیگنال ها توسعه یافته است (نگاه کنید به [37،38]). ما یک نمای کلی از این روش ارائه خواهیم کرد و تمام جزئیات محاسبه را می توان در کار مرجع Golyandina و همکارانش یافت. ([39]). SSA را می توان در چهار مرحله خلاصه کرد. اجازه دهید یک سری زمانی گسسته (XN) با طول N (N > 2) را در نظر بگیریم:
برای جزئیات بیشتر در مورد خواص ماتریس های مربعی با مقادیر ثابت در امتداد قطرهای صعودی، مانند ماتریس های هانکل یا تاپلیتز، از خواننده دعوت می کنیم تا کار لمرلینگ و ون هافل ([40]) را بررسی کند.
مرحله 2: تجزیه در مقادیر منفرد تجزیه ارزش منفرد ( SVD، رجوع کنید به [41]) ماتریس مسیر غیرصفر
که در آن d رتبه X است (d = رتبه X = max{i|λi > 0}). SVD اجازه می دهد تا X را به صورت مجموع d ماتریس واحد بنویسد که به روشی یکسان تعریف شده است.
ما برای ماتریس مسیر انتقال یافته به دست می آوریم:
که مربوط به نمایشی از بردارهای K تأخیر در پایه متعامد است (V1، . . . .، Vd). می بینیم که چرا SVD انتخاب بسیار خوبی برای تجزیه و تحلیل ماتریس جاسازی است، زیرا دو توصیف هندسی متفاوت ارائه می دهد.
این مرحله را گروه بندی مجدد سه قلوهای خاص (λ، U و V) می نامند. در حالت حدی m = d، (12) دقیقاً (6) می شود و ما دوباره ماتریس های واحد را پیدا می کنیم.
بعد، چگونه می توان جفت سه قلوهای خاص را به هم مرتبط کرد؟ این به معنای جداسازی اجزای افزودنی یک سری زمانی است. ابتدا باید مفهوم تفکیک پذیری را در نظر گرفت.
بنابراین، یک سری زمانی با طول N را از ماتریس های مرحله 3 بازسازی می کند. اگر میانگین مورب را برای ماتریس های واحد اعمال کنیم، سری های به دست آمده را سری های ابتدایی می گویند. توجه داشته باشید که به طور طبیعی می توان SSA سیگنال های واقعی را به سیگنال های پیچیده گسترش داد. فقط باید همه علائم جابجا شده را با مزدوج های پیچیده جایگزین کرد. همانطور که در بالا ذکر شد، مرحله 3 سخت ترین بخش است.
ما یک رویکرد را در میان بسیاری دیگر انتخاب کردهایم: SSA تکراری. از آنجایی که رابطه (6) خطی است، می توانیم تجزیه را تکرار کنیم. با مقدار کوچک L شروع می کنیم (به دنبال طولانی ترین دوره هستیم) که آن را افزایش می دهیم تا ماتریس شبه هانکل به دست آید (مرحله 3 و 3). سپس مولفه کمترین فرکانس مربوطه را که از سیگنال اصلی کم کرده است استخراج می کنیم. دوباره مقدار L را افزایش می دهیم تا جزء بعدی (کوتاه ترین دوره) را پیدا کنیم. الگوریتم زمانی متوقف می شود که هیچ چرخه کاذبی قابل شناسایی یا استخراج نباشد. به این ترتیب سری ها را از فرکانس های پایین به بالا اسکن می کنیم.
در مرحله اول، داده های RP 2003 را با استفاده از SSA برای هر یک از 32 الکترود تجزیه می کنیم (شکل 2 را ببینید). مشاهده می کنیم که علاوه بر نوسانات روزانه و نیمه روزانه ([16])، بیش از 70 درصد از تغییرپذیری داده ها توسط پنج جزر و مد اصلی زمین انجام می شود (جدول 1 و [42، 43] را ببینید). نمونههایی از نتایج استخراج در شکل 5 نشان داده شدهاند. به دلایل آموزشی، نمیتوانیم 32 منحنی را روی یک نمودار قرار دهیم. سیگنال ها، پس از استخراج توسط SSA ، به اندازه کافی منظم هستند تا محاسبه تبدیل فوریه منطقی باشد، تا دوره نوسان اسمی هر یک از آنها استخراج شود.
ارائه برخی جزر و مدهای قمری-خورشیدی شناسایی و استخراج شده از سیگنال های SP
در الکترودهای E1، E8، E32 و E34 (به شماتیک ما در شکل 1 مراجعه کنید)، ما شبه چرخه های مرتبط با جزر و مد صرفا خورشیدی P1 را شناسایی و استخراج کرده ایم (به جدول 1 ما مراجعه کنید)، که در شکل 5 ارائه می کنیم ( بالا-راست). در شکل 6 (بالا سمت راست)، طیف فوریه مربوطه آنها را برای تعیین دوره های تناوب این نوسانات نشان می دهیم. به نظر میرسد که این تناوبها به طور قابل توجهی نزدیک، اگر نگوییم یکسان، به آنهایی هستند که از طریق محاسبات به دست آمدهاند (به معادلات 01a و 01b مراجعه کنید)، و ما مقادیر نظری آنها را در گوشه سمت راست بالای شکل 04b نشان دادهایم. با توجه به دامنه ها، ما رفتاری را مشاهده می کنیم که فقط می تواند به خود درخت نسبت داده شود، زیرا تغییرات دامنه ها در همان ارتفاع (~1 متر) در یک تاج (الکترودهای E1 و E8) متفاوت است. ما همچنین متذکر می شویم که این دامنه ها هم تکامل می یابند و هم به نظر می رسد که انقلاب را تقریباً یک ماه در همه موارد پیش بینی می کنند.
مجموعه چهار الکترود را برای شکل های 5 (بالا چپ) و 6 (بالا-چپ) تغییر می دهیم تا کلیت یافته های خود را نشان دهیم. دومین مؤلفه ای که ما کشف و استخراج کردیم جزر و مد صرفاً قمری، جزر و مد K1 است. یک بار دیگر، همانطور که در طیف دوره در شکل 6 (بالا سمت چپ) نشان داده شده است، مقادیر این دوره ها بسیار نزدیک به مقدار نظری مورد انتظار 23.93 ساعت است. مشابه آنچه برای جزر و مد S1 مشاهده کردیم، به نظر می رسد دامنه جزر و مد K1 نیز با تاریخ انقلاب و اعتدال متفاوت است. تنها تفاوت در اینجا این است که این تغییرات در فاز با تاریخ های ذکر شده است. و همانطور که برای جزر و مد قبلی مشاهده کردیم، پتانسیل از بهار افزایش می یابد تا در تابستان به حداکثر خود برسد.
اجزای دیگر، شکل 5 (وسط-چپ/راست و پایین-چپ/راست) و 6 (وسط-چپ/راست و پایین-چپ/راست)، شکل موج ها و طیف های دوره جزر و مدهای قمری-خورشیدی زیر را به ترتیب نشان می دهند. : S1، دو هفته نامه Mf و K2. مشابه نمونههایی که قبلاً توضیح دادیم، شکل موج این جزر و مدهای قمری-خورشیدی نشاندادهشده در شکلهای 5 و 6 به وضوح در طول سال تعدیل میشوند، با یک باریک شدن در اطراف انقلاب زمستانی و حداکثر دامنه کمی قبل از انقلاب تابستانی. این شکل موج ها ممکن است در قسمت های مختلف درخت صنوبر Remungol (ریشه، تنه، شاخه ها) در فاز نباشند، اما در همه موارد، دوره های محاسبه شده آنها بسیار نزدیک به مقادیر مورد انتظار است (<0.01٪).
برای هر یک از 34 الکترود، شناسایی و استخراج بین 7 جزر و مد قمری-خورشیدی امکان پذیر بود که به طور متوسط تقریباً 70 درصد از واریانس خام برای هر سیگنال را تشکیل می دهند.
یک مکانیسم
اجازه دهید به طور خلاصه یک مکانیسم الکتروکینتیک را تصور کنیم. فرض کنید درخت دارای کانال هایی است که به صورت استوانه های منظم گرفته شده و به بالای درخت می رسند و شیره در آنها گردش می کند. این گردش هنوز به خوبی درک نشده است (نگاه کنید به [5، 44-49]).
اجازه دهید یک کانال از بخش S با ارتفاع نامشخص. ما فقط تغییر فشار در کانال را به دلیل وجود نیروی جزر و مد خورشید یا (و) ماه محاسبه خواهیم کرد. اجازه دهید مورد ماه را در نظر بگیریم. g گرانش زمین است (در واقع یک شتاب بر حسب ms-2، و در اینجا از تأثیر چرخش زمین غفلت می کنیم؛ g = 9.81ms-2 در سطح زمین).
جزء عمودی جزر و مد ماه که همیشه یک جاذبه است، روی سطح زمین است که با رابطه زیر نشان داده می شود:
σ f هدایت سیال (Sap)، ε رسانایی سیال (Sap)، ζ پتانسیل ζ (در اینجا بین سیال و دیواره چوبی کانال) و η ویسکوزیته سیال است. در واقع ما اطلاعات کمی در مورد ارزش C مربوط به درختان داریم. مقدار میدان الکتریکی فقط در صورتی می تواند از مرتبه 10 میلی ولت بر متر باشد که C از مرتبه ولتاژ 10 ولت بر پاسکال باشد. چنین ارزشی در مقایسه با مقادیر موجود در ادبیات، به طور کلی مربوط به سنگ ها، بزرگ است.
تعمیم بین گونه ها و درون گونه ها
همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم، امواج جزر و مدی امواجی هستند با امتداد جغرافیایی بزرگ. این بدان معنی است که آنها را می توان بالای MNHNo ثابت در نظر گرفت. ما همچنین سیگنالهای بلوط و ممرز خود را با استفاده از SSA تجزیه کردیم (شکل 4 را ببینید)، و فقط جزر و مد قمری-خورشیدی k1 را ارائه میکنیم (شکل 7 را ببینید). اولین مشاهدات در اینجا این است که، صرف نظر از گونه های درختی و فردی در همان گونه، چرخه های جزر و مد زمین در فاز هستند.
دامنه ها در ماه های آوریل و می 2023، برای همه افراد، در مرتبه 10± تا 20 میلی ولت است. این مقادیر با مقادیر الکترود E18 RP (همچنین در تنه رو به شمال) در همان ماهها مطابقت دارند (شکل 5، بالا سمت چپ، منحنی زرد را ببینید). بنابراین، صرف نظر از دوره، چه امروز و چه 20 سال پیش، اندازه گیری پتانسیل های الکتریکی بر روی تنه سه گونه مختلف درختان برگریز (صنوبر، ممرز و بلوط) از یک سو دامنه های قابل مقایسه ای از این پتانسیل ها را نشان می دهد. از سوی دیگر، شبه چرخه هایی که آنها را تشکیل می دهند، مانند جزر و مد K1 که در اینجا نشان داده شده است، مستقل از فرد در فاز هستند. این پتانسیل های الکتریکی، حداقل همانطور که در اینجا برای K1 روزانه نشان داده شده است، از طریق یک اثر الکتروکینتیکی با صعود شیره مرتبط شده اند (نگاه کنید به [16]). این واقعیت که همه سیگنالها برای همین پتانسیل در فاز هستند و با وجود تفاوتهای موجود در افراد (اندازههای مختلف، سایهبانهای مختلف، فیزیولوژی متفاوت)، در فاز و از یک مرتبه بزرگی هستند، ما را به این باور میرساند که مشاهداتی که انجام دادهایم و مکانیسمی که انجام دادهایم. پیشنهادات قوی هستند تا حد زیادی، جابجایی شیره، مانند تمام تودههای سیال خارج از زمین، به دلیل اثر اجباری جزر و مدهای زمینی است.
از مجموعه ای از داده های SP الکتریکی ثبت شده بر روی درخت صنوبر در سال 2003 (نگاه کنید به [16])، ما پیشنهاد می کنیم به مسئله مکانیسم جریان شیره در درختان بپردازیم. امروزه برای این مکانیسم سه منبع ذکر شده است که لزوماً منحصر به فرد نیستند: مویینگی، فشار اسمزی و تبخیر و تعرق. ما در مقدمه امكان اين مكانيسم را مورد بحث و انتقاد قرار داده ايم.
در یک مطالعه اخیر (نگاه کنید به [33])، ما توانستیم میزان نیروهای گرانشی وارد بر زمین را از طریق تغییرات در سرعت چرخش و شیب آن، اندازه گیری کنیم که می تواند بر نرخ رشد حلقه های درختان در جنگل ارس تبت برای مدت بیش از حد تأثیر بگذارد. 1000 سال با تعدیل تابش خورشیدی ورودی. سرعت رشد حلقههای درخت با فتوسنتز مرتبط است و بنابراین به جریان شیره در گردش در آوند چوبی و آوند آبکش نیز مربوط میشود که مواد مغذی را در سرتاسر گیاه منتقل میکند. در ابتدا، مانند تمام سیالات داخل و روی سطح زمین، حرکت این شیره، صرف نظر از چگالی آن، باید تا حدی یا به طور کامل توسط جزر و مد ماه-خورشید هدایت شود، به ویژه در طول دوره های (18.6 سال) که مورد توجه ویژه در این مقاله است. گیبرت و همکاران ([33]) تاکید کردند که جریان شیره و سیگنال الکتریکی ثبت شده به احتمال زیاد توسط یک پدیده الکتروکینتیک مرتبط هستند. بنابراین، به منظور توضیح حرکت شیره از دیدگاه فیزیک، در اینجا با یک پدیده پمپاژ هارمونیک ساده سروکار داریم (نگاه کنید به [17، 18]).
همانطور که در شکل 2 نشان داده شده است، سیگنال های الکتریکی ثبت شده پیوسته در درختان به معنای دقیق سیگنال های غیر ثابت هستند. این امر ذاتاً از استفاده مستقیم از تبدیل فوریه برای تعیین تناوب (یعنی جزر و مدهای قمری-خورشیدی) که ممکن است آنها را تشکیل دهند، جلوگیری می کند. علاوه بر این، هجوم اندازه گیری گاهی اوقات منجر به وقفه در سیستم ضبط می شود که منجر به داده های ناپیوسته می شود. به همین دلیل است که ما روش تجزیه و تحلیل طیف منفرد (SSA) را برای تجزیه و تحلیل اندازهگیریهای صنوبر Remungol انتخاب کردیم. این روش به محدود کردن خطاهای احتمالی در تفسیر طیف های سنتی کمک می کند.
در شکل 5 و 6، ما پنج شبه تناوبی اصلی استخراج شده از داده های پتانسیل الکتریکی صنوبر را ارائه کردیم. همه آنها دقیقاً با دوره های جزر و مد قمری-خورشیدی مطابقت دارند (P1، K1، S1، Mf، و K2، به جدول 1 ما مراجعه کنید). دورههایی که از سیگنالهای الکتریکی استخراج کردهایم، که بهعنوان نمایندهای برای جریان شیره عمل میکنند، در ۰.۰۱٪ از دورههای جزر و مدی ماه و خورشید محاسبهشده است. این سطح از دقت قابل توجه است و معمولاً تنها با گرانش سنج های گران قیمت ده ها میلیون یورو می توان به دست آورد.
مجموع مولفه های استخراج شده، که به اعتقاد ما جزء جزر و مد هستند، به طور کلی بیش از 70 درصد از کل واریانس سیگنال های الکتریکی ثبت شده را تشکیل می دهند.
اگر سیگنال های ثبت شده در نواحی مختلف درخت صنوبر (ریشه، شاخه، تنه) را برای جزر و مد معین با جزئیات بیشتری بررسی کنیم، مشاهده می کنیم که شکل موج های مرتبط با این جزر و مد به طور یکسان مدوله نمی شوند. این مدولاسیون های دامنه می توانند کاملاً از یکدیگر متمایز باشند، همانطور که در مورد جزر و مد و الکترودهای E1، E8، E32 و E34 صادق است (شکل 4 را ببینید). با این حال، آنها همچنین می توانند یکسان باشند اما در زمان فازبندی شوند. برای مثال، میتوانیم مشاهده کنیم که الگوهای سیگنالهای ثبتشده توسط الکترودهای E7 و E12 برای جزر و مد یکسان هستند اما تقریباً 2 هفته جابجا میشوند (شکل 5 را ببینید). بدون شک تفاوت در دامنه ها و فازهای مشاهده شده در سیگنال های ثبت شده درخت صنوبر احتمالاً به پاسخ فیزیولوژیکی آن مربوط می شود.
بر اساس این مشاهدات، با هدف ارزیابی ضریب الکتروکینتیک مرتبط با درخت صنوبر، مشابه آنچه در ژئوفیزیک برای سنگها انجام میشود، به حل ریاضی معادلات مرتبط با پدیدهای که معتقدیم مسئول جریان شیره است، پرداختیم. (به معادله 17 مراجعه کنید). ما مقدار 10 V/Pa را به دست آوردیم که به طور کلی ده برابر بیشتر از مقادیر اندازه گیری شده در سنگ ها است. با این حال، باید توجه داشت که درختان سنگ نیستند، همانطور که با تصویر هندسه آوند چوبی در شکل 01 میتوانیم، برخلاف سنگها، جریان شیره با هیچ پیچشی مختل نمیشود. علاوه بر این، تأکید بر این نکته مهم است که شیره آب نیست.
سوال تفاوت در مدولاسیون های دامنه بین مناطق مختلف درخت صنوبر، و همچنین سوال کلیت نتایج شگفت انگیز ما، ما را بر آن داشت تا همان آزمایش را در سال 2019 در موزه ملی تاریخ طبیعی بازتولید کنیم، اما این بار در گونه های مختلف درختی
همانطور که اشاره کردیم سه درخت بلوط، دو درخت ممرز، یک درخت سکویا، یک درخت سرو و یک درخت گردو داریم. ما فقط مشاهداتی را که روی درختان بلوط و ممرز ثبت کرده ایم به دو دلیل ارائه کرده ایم. دلیل اول این است که ما چندین فرد از یک گونه داریم که به ما امکان مقایسه درون گونه ای را می دهد. دلیل دوم این است که این پنج درخت در یک مکان قرار دارند و الکترود مرجع مشترکی دارند. این به ما اجازه می دهد تا مقایسه های بین گونه ای را در نظر بگیریم، با توجه به اینکه گسترش امواج گرانشی به گونه ای است که تمام درختان پاریس به طور همزمان و با همان دامنه تحت تأثیر جزر و مد زمین قرار می گیرند.
همانطور که در شکل های 4 و 7 نشان داده شده است، دامنه ها و تغییرات آنها به طور قابل توجهی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، که ما در آزمایش Remungol نتوانستیم آن را تخمین بزنیم. همانطور که در شکل 13a و با جزئیات بیشتر در شکل 7 مشاهده می کنیم (هنگامی که جزر و مد استخراج شد)، از یک طرف، اجزای روزانه سه درخت بلوط دامنه الکتریکی یکسانی (در ارتفاع الکترود یکسان) ندارند. و از سوی دیگر، نوسانات دوره طولانی تری در 2 مورد از آنها ظاهر می شود (شکل 4 را ببینید). ما همین مشاهدات را برای ممرزها انجام می دهیم. با این حال، آنچه توسط شکلهای 13c و 14c تأیید میشود این است که اجزای مربوط به جزر و مد روزانه، بدون توجه به گونه، از فردی به فرد دیگر کاملاً در فاز هستند.
بنابراین، فرضیه ما در مورد جزر و مد ماه-خورشید به عنوان نیروی محرکه اصلی جریان شیره هم با غنای مشاهدات و هم با دقت باورنکردنی آنها تأیید می شود. تکرارپذیری این مشاهدات امروزی با درختان رصدخانه MNHN نتایج Remungol را تأیید می کند و موضوع تحقیقاتی را که هنوز باید انجام دهیم، گسترش می دهد، یعنی به نظر می رسد فیزیولوژی درخت نه بر دوره ها، بلکه بر مدولاسیون آنها تأثیر می گذارد.
[1] WF Pickard، "صعود شیره در گیاهان"، پیشرفت در بیوفیزیک و زیست شناسی مولکولی، جلد. 37، صص. 181-229، 1981.
[2] MT Tyree و S. Yang، "ظرفیت ذخیره آب ساقه های thuja، tsuga و acer اندازه گیری شده توسط ایزوترم های کم آبی: سهم آب مویرگی و کاویتاسیون،" Planta، جلد. 182، ص. 420-426، 1990.
[3] S. Kang، X. Hu، P. Jerie، و J. Zhang، "اثرات خشک شدن جزئی ناحیه ریشه بر جریان ریشه، شیره تنه و تعادل آب در باغ گلابی آبی (pyrus communis l.)" مجله هیدرولوژی، ج. 280، شماره 1-4، صص. 192-206، 2003.
[4] HR Brown، "نظریه ظهور شیره در درختان: برخی اظهارات تاریخی و مفهومی"، Physics in Perspective، جلد. 15، صص. 320-358، 2013.
[5] L. Li، Z.-L. یانگ، AM Matheny، H. Zheng، SC Swenson، DM Lawrence، M. Barlage، B. Yan، NG McDowell و LR Leung، "نمایندگی هیدرولیک گیاه در مدل سطح زمین noah-mp: توسعه مدل و ارزیابی چند مقیاسی، مجله پیشرفت در مدلسازی سیستم های زمین، جلد. 13، شماره 4، ص. e2020MS002214، 2021.
[6] R. Munns و J. Passioura، "اثر قرار گرفتن در معرض طولانی مدت به nacl بر فشار اسمزی شیره آوند چوبی برگ از گیاهان جو دست نخورده، تعرق،" Functional Plant Biology، جلد. 11، نه 6، صص. 497-507، 1984.
[7] U. Zimmermann, J. Zhu, F. Meinzer, G. Goldstein, H. Schneider, G. Zimmermann, R. Benkert, F. Thurmer, ¨ P. Melcher, D. Webb, et al., "High ترکیبات آلی با وزن مولکولی در شیره آوند چوبی حرا: مفاهیمی برای حمل و نقل آب از راه دور، Botanica Acta، جلد. 107، شماره 4، صص 218-229، 1994.
[8] T. Scheenen، F. Vergeldt، A. Heemskerk، و H. Van As، "تصویربرداری رزونانس مغناطیسی دست نخورده گیاهی برای مطالعه دینامیک در جریان شیره های دوردست و سطح رسانای جریان"، فیزیولوژی گیاهی، جلد. 144، شماره 2، صص 1157–1165، 2007.
[9] KH Jensen، K. Berg-Sørensen، H. Bruus، NM Holbrook، J. Liesche، A. Schulz، MA Zwieniecki و T. Bohr، "جریان شیره و انتقال قند در گیاهان"، بررسیهای فیزیک مدرن، پرواز 88، شماره 3، ص. 035007, 2016.
[10] R. Munns، JB Passioura، TD Colmer، و CS Byrt، "تنظیم اسمزی و محدودیت های انرژی برای رشد گیاه در خاک شور،" نیو فیتولوژیست، جلد. 225، شماره 3، صص 1091–1096، 2020.
[11] A. Granier، "ارزیابی تعرق در توده صنوبر داگلاس با استفاده از اندازه گیری جریان شیره شیره،" فیزیولوژی درختی، جلد. 3، نه 4، صص 309-320، 1987.
[12] D. Smith and S. Allen, "Measurement of Sap flow in the plants stems," Journal of Experimental Botany, vol. 47، شماره 12، صص. 1833-1844، 1996.
[13] R. Poyatos, V. Granda, R. Molowny-Horas, M. Mencuccini, K. Steppe, and J. Mart´ınez-Vilalta, "Sapfluxnet: به سوی پایگاه داده جهانی اندازه گیری جریان شیره شیره،" فیزیولوژی درخت، پرواز 36، شماره 12، صص. 1449-1455، 2016.
[14] R. Poyatos, V. Granda, V. Flo, MA Adams, B. Adorjan, D. Aguad' e, MP Aidar, S. Allen, MS Alvarado-' Barrientos, KJ Anderson-Teixeira, et al., «دادههای تعرق جهانی از اندازهگیریهای جریان شیره: پایگاه داده sapfluxnet»، بحثهای دادههای علوم سیستم زمین، جلد. 2020، ص. 1–57، 2020.
[15] CW Thornthwaite، "رویکردی به سمت طبقه بندی منطقی آب و هوا"، بررسی جغرافیایی، جلد. 38، شماره 1، صص 55-94، 1948.
[16] D. Gibert, J.-L Le Mouel, L. Lambs, F. Nicollin, and F. Perrier, "جریان شیره و تغییرات پتانسیل الکتریکی روزانه در ¨ یک تنه درخت"، Plant Science، جلد. 171، شماره 5، صص. 572-584، 2006.
[17] A. Maineult، Y. Bernabe، و P. Ackerer، "تشخیص غلظت advected و جبهه ph از اندازه گیری های خود پتانسیل"، مجله تحقیقات ژئوفیزیک: زمین جامد، جلد. 110، شماره B11، 2005.
[18] A. Maineult، E. Strobach و J. Renner، "سیگنال های خود پتانسیل القا شده توسط آزمایش های پمپاژ دوره ای"، مجله تحقیقات ژئوفیزیک: زمین جامد، جلد. 113، شماره B1، 2008.
[19] V. Allegre، A. Maineult، F. Lehmann، F. Lopes، و M. Zamora، "پاسخ خود پتانسیل به چرخه های زهکشی-آب،" ژئوفیزیک مجله بین المللی، جلد. 197، شماره 3، صص 1410-1424، 2014.
[20] PS Laplace، رساله در مکانیک سماوی. چاپخانه کراپلت، 1823.
[21] M. Milankovic، نظریه ریاضی پدیده های حرارتی تولید شده توسط تابش خورشیدی. GauthierVillars et Cie، 1920.
[22] F. Lopes، V. Courtillot، D. Gibert، J.-L Le Mouel، و BJ-B.، "در مورد اختلالات شبه تناوبی مدارهای سیاره ای، ¨ و نوسانات چرخش و چرخش زمین: فرمول لاگرانژ. ,” arXiv preprint arXiv:2209.07213, 2022.
[23] T. Narasimhan، B. Kanehiro، و P. Witherspoon، "تفسیر واکنش جزر و مد زمین از سه آبخوان عمیق و محدود"، مجله تحقیقات ژئوفیزیک: زمین جامد، جلد. 89، شماره B3, pp. 1913-1924، 1984.
[24] S. Rojstaczer و FS Riley، "واکنش سطح آب در چاه به جزر و مد زمین و بارگذاری اتمسفر تحت شرایط نامحدود،" تحقیقات منابع آب، جلد. 26، شماره 8، صص. 1803-1817، 1990.
[25] H. Li، JJ Jiao، M. Luk، و K. Cheung، "نوسانات سطح آب زیرزمینی ناشی از جزر و مد در سفره های ساحلی محدود شده توسط خطوط ساحلی L شکل"، تحقیقات منابع آب، جلد. 38، شماره 3، صص 6–1، 2002.
[26] S. Dumont، J.-L Le Mouel، V. Courtillot، F. Lopes، F. Sigmundsson، D. Coppola، EP Eibl، و CJ Bean، "دینامیک یک فوران طولانی مدت تعدیل شده است. توسط جزر و مد زمین، نامه های علوم زمین و سیاره، جلد. 536، ص. 116145، 2020.
[27] AL Lordi، MC Neves، S. Custodio، و S. Dumont، "مدولاسیون فصلی لرزه خیزی اقیانوسی در آزورها،" ´ Frontiers in Earth Science, vol. 10، ص. 995401، 2022.
[28] SL Brantley، JD Kubicki، AF White، و همکاران، سینتیک برهمکنش آب و سنگ. اسپرینگر، 2008.
[29] A. Scislewski و P. Zuddas، "تخمین سطح فعال معدنی در طول برهمکنش آب و سنگ با استفاده از داده های شیمیایی سیال"، Geochimica et Cosmochimica Acta، جلد. 74، شماره 24، صص. 6996-7007، 2010.
[30] M. Barbera، P. Zuddas، D. Piazzese، E. Oddo، F. Lopes، P. Censi، و F. Saiano، "انباشت عناصر خاکی کمیاب در برگ های معمولی تاک از طریق استخراج از خاک و حمل و نقل حاصل می شود. در شیره آوند چوبی، "Communications Earth & Environment, vol. 4، نه 1، ص. 291، 2023.
[31] D. Gibert، V. Courtillot، S. Dumont، J. de Bremond d'Ars، S. Petrosino، P. Zuddas، F. Lopes، J.-B Boule، MC 'Neves، S. Custodio. و همکاران، "درباره اجبار خارجی فعالیت فوران جهانی در 300 سال گذشته"، مرزها در علوم زمین، 2023.
[32] V. Courtillot، J.-L Le Mouel، F. Lopes، و D. Gibert، "در مورد تغییر سطح دریا در مناطق ساحلی"، ¨ مجله علوم و مهندسی دریایی، جلد. 10، نه 12، ص. 1871، 2022.
[33] وی. کورتیو، جی. جنگل درختان عرعر تبتی به عنوان نوع جدیدی از رصدخانه نجومی-ژئوفیزیکی، arXiv preprint arXiv:2306.11450، 2023.
[34] G. Petiau و A. Dupis، "نویز، ضریب دما، و پایداری طولانی مدت الکترودها برای مشاهدات تلوریک"، اکتشاف ژئوفیزیک، جلد. 28، شماره 5، صص. 792-804، 1980.
[35] JF Claerbout, Fundamentals of Geophysical data processing, vol. 274. Citeseer, 1976.
[36] SM Kay و SL Marple، "تجزیه و تحلیل طیف - دیدگاه مدرن"، مجموعه مقالات IEEE، جلد. 69، شماره 11، صص. 1380-1419، 1981.
[37] R. Vautard و M. Ghil، "تجزیه و تحلیل طیف منفرد در دینامیک غیرخطی، با کاربرد در سری های زمانی paleoclimatic"، Physica D: Nonlinear Phenomena، جلد. 35، شماره 3، صص 395-424، 1989.
[38] R. Vautard، P. Yiou، و M. Ghil، "تجزیه و تحلیل طیف منفرد: ابزاری برای سیگنالهای آشفته کوتاه و پر سر و صدا،" Physica D: Nonlinear Phenomena، جلد. 58، شماره 1-4، صص. 95-126، 1992.
[39] N. Golyandina، A. Korobeynikov و A. Zhigljavsky، تجزیه و تحلیل طیف منفرد با R. Springer، 2018.
[40] پی. لمرلینگ و اس. ون هافل، "تحلیل مسئله حداقل مجذورات کل ساختار یافته برای ماتریس های هانکل/توپلیتز"، الگوریتم های عددی، جلد. 27، صص. 89-114، 2001.
[41] GH Golub و C. Reinsch، تجزیه مقدار منفرد و راه حل های حداقل مربعات. اسپرینگر، 1971.
[42] J. Coulomb and G. Jobert، رساله ژئوفیزیک داخلی، جلد 1. 1973.
[43] RD Ray و SY Erofeeva، "تغییرات جزر و مدی طولانی مدت در طول روز"، مجله تحقیقات ژئوفیزیک: زمین جامد، جلد. 119، شماره 2، صص 1498-1509، 2014.
[44] MA Zwieniecki، PJ Melcher، TS Feild، و NM Holbrook، "نقش بالقوه برای تعاملات آوند چوبی-آبکش در معماری هیدرولیکی درختان: اثرات کمربندی آبکش بر هدایت هیدرولیکی آوند چوبی"، فیزیولوژی درختی، جلد. 24، شماره 8، صص. 911–917، 2004.
[45] CW Windt، FJ Vergeldt، PA De Jager، و H. Van As، "Mri حمل و نقل آب از راه دور: مقایسه ویژگی ها و پویایی جریان آبکش و آوند چوبی در صنوبر، دانه کرچک، گوجه فرنگی و تنباکو،" Plant, Cell & Environment, vol. 29، شماره 9، صص. 1715-1729، 2006.
[46] MA Zwieniecki و NM Holbrook، "مقابله با شیطان ماکسول: بیوفیزیک ترمیم آمبولی آوند چوبی"، Trends in plant Science، جلد. 14، شماره 10، صص. 530-534، 2009.
[47] MW Vandegehuchte و K. Steppe، "تصحیح: روش های اندازه گیری چگالی شیره-شار: اصول کار و کاربرد،" Functional Plant Biology، جلد. 40، شماره 10، صص. 1088-1088، 2013.
[48] A L' opez-Bernal، L. Testi، و FJ Villalobos، "روش پالس حرارتی تک پروب برای تخمین سرعت شیره در درختان"، نیو فیتولوژیست، جلد. 216، شماره 1، صص 321–329، 2017.
[49] G. Sakurai و SJ Miklavcic، "در مورد اثربخشی انتقال آب در برگها. یک مدل آوند آوند-آبکش جفت شده برای انتقال آب و املاح،” Frontiers in Plant Science, vol. 12، ص. 615457، 2021.
این مقاله در arxiv تحت مجوز CC BY 4.0 DEED موجود است.