جنگی در سیلیکون ولی در حال وقوع است. نه از نوع موشکها و تانکها، بلکه تعیین میکند فرزندان شما در دنیای آزادی دیجیتال بزرگ شوند یا زنجیرههای الگوریتمی.
خطرات نمی توانست بالاتر باشد، و خطوط نبرد نمی توانست واضح تر باشد.
در یک طرف جنگجویان آزادی ایستاده اند - راس اولبریچتس، ادوارد اسنودنز، جولیان آسانژ. مردانی که همه چیز را فدا کردند تا حقیقت را افشا کنند، اصول را به سود، آزادی را به راحتی ترجیح دادند. اینها برادران فناوری معمولی شما با شیرهای کامبوچا و غلاف مدیتیشن خود نیستند. اینها جنگجویان دیجیتالی هستند که به دستگاه نگاه کردند و گفتند: "دیگر نه."
از سوی دیگر، طبقه بزدل فناوری - بیل گیتس و جورج سوروس که در مورد نجات بشریت موعظه می کنند در حالی که همان سیستم هایی را می سازند که آن را به بردگی می کشند. آنها با جت های خصوصی به سمت قله های آب و هوا می روند. آنها در حالی که از مرزهای باز حمایت می کنند، اطراف خانه های خود دیوار می سازند. آنها از اطلاعات نادرست صحبت می کنند در حالی که روایت های خود را از طریق رسانه های خرید و فروش شده پخش می کنند.
در سال 2021، مارک زاکربرگ نمونه کامل عروسک پست مدرن سیلیکون ولی بود - یک تکنوکرات هودی پوش که به هر تقاضای سانسور دولتی خم شد. هر جلسه استماع کنگره یک عذرخواهی جدید به همراه داشت، هر اعتراض رسانه ای یک تغییر الگوریتم جدید را به همراه داشت. الگو واضح بود: تعظیم، خراش دادن، تکرار.
فوراً به ظاهر اخیر جو روگان: یک مدیر عامل عضلانی و آموزش دیده جیو جیتسو که در مورد حاکمیت شخصی و آزادی بیان صحبت می کند. این دگرگونی فقط فیزیکی نبود - فلسفی بود. زاک پیر طفره می رفت و می بافت. کتاب جدید با وضوح کسی که بالاخره از خواب بیدار شده، از آزادی صحبت می کند.
چه چیزی تغییر کرد؟
آونگ تاریخ به عقب برگشت. سخت
زمانی که ایلان ماسک مدیریت توییتر (اکنون X) را به دست گرفت، فقط یک پلتفرم رسانه اجتماعی را خریداری نکرد، بلکه جرقه انقلابی زد. یادداشتهای انجمن جایگزین حقیقتسنجی شدند. الگوریتمهای باز جایگزین سایهبانها شدند.
ناگهان، نخبگان فناوری مجبور شدند انتخاب کنند: برای آزادی بایستند یا به کنترل بچسبند. حد وسطی باقی نمانده بود.
تصادفی نیست که مبارزان آزادی فناوری یک تبار فکری مشترک دارند. از عشق راس اولبریخت به اقتصاد اتریشی تا پذیرش تفکر اصول اولیه توسط ایلان ماسک، خط مستقیمی برای متفکرانی وجود دارد که از آزادی فردی بر کنترل جمعی دفاع می کردند.
اینها فقط باورهای تصادفی نیستند - آنها بخشی از یک چارچوب فلسفی منسجم هستند که به عاملیت انسان بر برنامه ریزی مرکزی اهمیت می دهد.
در همین حال، طبقه ترسو از چاه دیگری الهام گرفت - فیلسوفان پست مدرن که به آنها آموختند حقیقت نسبی است و کنترل شفقت است.
همان براندازی ایدئولوژیک که به ما فضاهای امن می داد و هشدارهای ماشه ای را به ما می داد اعتدال محتوا و سرکوب الگوریتمی را به ما می داد. تصادفی نیست که بزرگترین حامیان سانسور نیز بزرگترین طرفداران نظریه انتقادی هستند.
سپس حصار نشینانی مانند زاکربرگ هستند. زمانی که پوستر سانسور فناوری بود، اکنون متا را به سمت اصول آزادی بیان سوق داده است. آیا این اصلاح واقعی است یا فقط یک انطباق دیگر برای بقا؟ هیئت منصفه هنوز بیرون است
اما این چیزی است که واضح است: ما وارد چیزی می شویم که کن ویلبر فیلسوف آن را «عصر انتگرال» می نامد - ترکیبی که هم از محافظه کاری سنتی و هم نسبی گرایی پست مدرن فراتر می رود. این مربوط به عقب رفتن نیست. این در مورد رفتن به جلو با چشمانی روشن است.
دسته های قدیمی دیگر کار نمی کنند. ما به گذشته اسطوره ای باز نمی گردیم - ما چیز جدیدی خلق می کنیم. چیزی که بهترین ارزش های سنتی را با نوآوری مدرن و نقد پست مدرن ترکیب می کند.
دلیلی وجود دارد که دگرگونی زاکربرگ شامل قویتر شدن بدنی بود. دوران پست مدرن سیلیکون ولی نه تنها از نظر ایدئولوژیک ضعیف بود بلکه از نظر فیزیکی نیز نرم بود. پوزخندهای صورت سویا رزمندگان عدالت اجتماعی فناوری را با قیافه مصمم مبارزان آزادی آن مقایسه کنید.
این مردانگی سمی نیست. این نوع مردانگی است که باعث می شود مردان حاضر شوند همه چیز را به خاطر آنچه به آن اعتقاد دارند به خطر بیندازند. نوعی که راس اولبریشت را به زندان می اندازد در حالی که دیگران از جنایات بسیار بدتر سود می برند. نوعی که جولیان آسانژ در حال مبارزه با استرداد جنایتکاران جنگی است.
این در مورد داشتن شجاعت برای ایستادن است. نه گفتن به خطر انداختن همه چیز برای آنچه به آن اعتقاد دارید. در عصر نسبیت اخلاقی و تبعیت از شرکت، این به یک عمل انقلابی تبدیل شده است.
همانطور که آونگ به سمت آزادی دیجیتال حرکت می کند، گارد قدیمی بی سر و صدا نخواهد رفت. آنها سیستم های کنترلی خود را به زبان ایمنی، پایداری و مسئولیت اجتماعی خواهند پیچید. آنها سعی خواهند کرد که قهرمانان را شبیه افراد شرور جلوه دهند. آنها از هر ترفندی در کتاب بازی پست مدرن خود برای حفظ قدرت خود استفاده خواهند کرد.
اما حقیقت اینجاست: تاریخ قهرمانان خود را به یاد می آورد. ترسوهایش را فراموش می کند. و در حال حاضر، در سیلیکون ولی، همه انتخاب میکنند که در کدام سمت قرار بگیرند.
بیداری بزرگ دیجیتال فقط یک روند فناوری دیگر نیست. این یک نبرد برای روح اینترنت است. و در نهایت، برای آینده خود آزادی انسان.
انتخاب با شماست. زمان هم اکنون است. در کدام سمت تاریخ قرار خواهید گرفت؟