من دقیقا یک سال پیش شروع به یادگیری برنامه نویسی کردم. در ابتدا نمی دانستم کدنویسی برای من مناسب است یا نه، بنابراین تصمیم گرفتم از دوستم که برنامه نویس است چند سوال بپرسم.
او نحوه کدنویسی را در کالج و سپس در دانشگاه آموخت و در نهایت شغلی پیدا کرد.
چرا از ابتدا می خواستم نحوه کدنویسی را یاد بگیرم؟ خب، من از کار کردن در شرکتهای مختلف که اغلب کارهای یکسانی را هر روز انجام میدهند خسته شدهام - تعمیر ماشینها، راهاندازی آنها، ساخت محصولات بر روی انواع ماشینها و غیره.
من همیشه می خواستم کسب و کار خودم را راه اندازی کنم و پروژه های خودم را بسازم یا به مشتریان خدمت کنم. من قبلاً یک مشاور املاک بودم و واقعاً از این نوع کار لذت بردم—خدمت به مشتریان و موارد دیگر.
به هر حال، پس از پرسیدن چند سوال از دوستم و مقایسه آنها با مهارت هایی که قبلاً داشتم ، هر دو به این نتیجه رسیدیم که یادگیری برنامه نویسی نباید برای من آنقدر سخت باشد. گام بعدی فراهم کردن برخی منابع بود. او چیز زیادی فراتر از Udemy و bootcamps نمی دانست، اما قول داد با دوست دیگری که او نیز یک برنامه نویس با تجربه بسیار بیشتر است، تماس بگیرد. گفتم من هم تحقیق خودم را انجام خواهم داد و بعد سعی می کنیم با هم چیز عالی پیدا کنیم.
بعد از حدود دو هفته با هم تماس گرفتیم و نتیجه گرفتیم. به نظر میرسید که بوتکمپها گرانتر بودند، و ما فکر میکردیم که بیشتر آنها بیشتر به دنبال گرفتن پول از شرکتکنندگان هستند تا اینکه واقعاً به آنها آموزش برنامهنویسی بدهند. علاوه بر این، بسیاری از آنها سعی کردند هرچه سریعتر آموزش دهند و به نظر میرسید که بر پاسخگو نگه داشتن افراد متمرکز بودند. این برای من چیز مهمی نبود، زیرا وقتی می گویم کاری را انجام خواهم داد، مهم نیست که آن را انجام می دهم.
فکر کردم شاید نتوانم سه ساعت در روز یادگیری داشته باشم، اما مطمئن هستم که میتوانم یک یا دو ساعت در روز برای مدت طولانیتری نسبت به مدت زمان یک بوت کمپ انجام دهم. علاوه بر این، ما ادعا کردیم که برای قیمت بوت کمپ ها، ممکن است همین دانش در دوره های Udemy یافت شود. بنابراین ما به Udemy چسبیدیم.
من سه معلم را پیدا کردم که برای یادگیری جاوا اسکریپت با آنها جالب به نظر می رسیدند و دوستم نیز سه معلم را انتخاب کرد. پس از کمی دقت، ماشه را روی این یکی کشیدم.
من هیجان زده بودم، هیجان زده بودم و آماده بودم که بلافاصله شروع کنم. دوره را خریدم، چند یادداشت تهیه کردم و اولین ویدیو را پخش کردم. با گذشت روزها، میتوانستم پیشرفت خود را در درک جاوا اسکریپت، HTML و CSS ببینم. من می دانستم توابع چگونه کار می کنند، چه متغیرهایی هستند، و مهمتر از همه، چگونه پروژه ها را شروع کنم و JS، HTML و CSS را با یکدیگر ارتباط برقرار کنم.
در این مرحله، به خودم گفتم این ایده خوبی است که زمان یادگیری خود را تقسیم کنم و چند ویدیوی YouTube را اضافه کنم که افرادی را که فقط پروژه ها را انجام می دهند، اضافه کنم. من این 3 نفر را پیدا کردم که خیلی از آنها یاد گرفتم. واقعا آنها را توصیه کنید!
در واقع آنقدر زیاد که من شروع به انجام پروژه کوچک خودم کردم تا اینکه به APIها رسیدم که چیز زیادی متوجه نشدم. بنابراین، دوباره به گذراندن بیشتر زمان یادگیری خود در دوره های Udemy بازگشتم.
من به آن دوره ادامه دادم تا اینکه به کلاس ها رسیدم که هیچ اطلاعی از آن نداشتم. در آن لحظه، به نظر می رسید که با چیزهای زیادی در زمینه کدنویسی آشنا شده ام، اما تمام خطوط کدی که نوشته بودم در واقع از منابعی که در بالا به شما نشان دادم کپی شده بودند.
من خودم را ندیدم که از همه این چیزها برای انجام کاری به تنهایی استفاده کنم، اما دوره از قبل روی Classes و OOP بود که برای من بسیار غریب به نظر می رسید. احساس میکردم در این مرحله باید خیلی بیشتر میدانستم تا همه این مفاهیم را درک کنم، با این حال حتی به من نگفتند که هنوز به تنهایی کاری انجام دهم! میدونستم یه چیزی خرابه
من بررسی کردم که در این دوره Udemy کجا بودم، و معلوم شد که دقیقا در وسط هستم. با خودم فکر کردم: «اِی اممم، نه! اینطوری کار نمیکنه هیچ راهی برای یادگیری برنامه نویسی (چیزی که مردم سال ها صرف آن می کنند) در مدت سه ماه وجود ندارد." با محاسبات من، من در آن زمان در جایی نزدیک به پایان دوره بودم. کمی ناراحتم کرد و احساس کردم ممکن است به گروه افرادی بپیوندم که این نوع نظرات را به صورت آنلاین می نویسند.
فکر کردم باید راه بهتری وجود داشته باشد.
من شروع به پیمایش Reddit کردم، به دنبال نظرات مفیدی بودم و عبارت "جهنم آموزشی" را پیدا کردم. بله، این دقیقاً همان چیزی است که اگر به گذراندن دورههای دیگر در Udemy و غیره ادامه میدادم، گرفتار آن میشدم. اما خوشبختانه، پستهایی پیدا کردم که پروژه اودین را توصیه میکردند.
بسیاری از مردم یا TOP ( پروژه Odin ) یا FreeCodeCamp را توصیه می کنند. من تحقیق خودم را انجام دادم و فکر کردم که اگر Odin خیلی طول بکشد تا تمام شود، باید منبع خوبی باشد. افرادی که آن را توصیه کردند در وهله اول از انتخاب آن واقعاً مفتخر به نظر می رسیدند.
با دوستم تماس گرفتم و موضوع را به او گفتم. او هیچ سرنخی نداشت که در مورد چه چیزی صحبت می کردم. به نظر می رسد TOP در لهستان خیلی محبوب نیست. اما من به او درگیری هایم را با Udemy گفتم و بلافاصله TOP را شروع کردم.
کاملا متفاوت بود! در ابتدا مطالعه زیادی وجود داشت و همه اینها، اما دو درس اول به زیبایی طراحی شده بودند تا دانش آموز را با کل فرآیند آشنا کند. من آن را دوست داشتم.
درس به درس، متوجه شدم که چرا یادگیری از آن دورههای Udemy بسیار سخت است. من چند نظریه دارم:
عمق کافی نیست : شاید دروس اغلب به ترتیب درست تنظیم شده باشند، اما منابع کافی در مورد هر موضوعی وجود ندارد که به آن وسعت بیشتری بدهد. من نمی گویم که باید به اندازه یک اقیانوس گسترده باشد، اما حداقل به اندازه کافی گسترده باشد تا یک مبتدی بفهمد که این مفهوم برای چیست و چگونه از آن استفاده کند.
توضیح محدود : اغلب، فقط یک راه کوتاه برای توضیح یک موضوع خاص توسط استاد راهنما وجود دارد. اگر هنوز متوجه حرف های او نشده اید، باید جای دیگری را جستجو کنید و سپس برگردید. یا باید پنج بار ویدیو را به عقب برگردانید، به این امید که مغز شما در نهایت به آنچه استاد راهنما می گوید، برسد. در اودین، اغلب پنج منبع دیگر در انتهای درس وجود دارد که به شما کمک می کند تا موضوع را درک کنید.
عدم انجام تمرینات دستی : تمرکز زیادی روی انجام تمرینات توسط دانش آموز وجود ندارد. البته، چیزی شبیه این وجود دارد: «ما اکنون این کار را میسازیم. سعی کنید قبل از اینکه به کدی که در آینده می نویسم نگاه کنید، این کار را خودتان انجام دهید. بیایید، بچه ها، آیا واقعاً می خواهید کدنویسی را یاد بگیرید؟ در اودین، وقتی شروع به یادگیری در مورد یک موضوع می کنید، یک درس کامل در مورد آن دارید. سپس چند لینک وجود دارد که یک چیز را توضیح می دهد اما با کلمات متفاوت. من واقعاً این را دوست دارم زیرا گاهی اوقات یک مقاله موضوع را به روشی بصری تر توضیح می دهد و مقاله دیگر از سبک آکادمیک تری استفاده می کند. این به مغز شما کمک می کند مدت بیشتری به یاد بیاورد. در پایان هر بخش، شما همیشه نوعی پروژه برای آزمایش دانش خود دارید. و بله، شما در اعماق آب پرتاب می شوید و با راهنمایی کوتاه، باید خودتان همه چیز را مرتب کنید. اینطور نیست که برای انجام پروژه به دنبال اطلاعات بیشتری باشید، زیرا همیشه بر اساس چیزهایی است که به تازگی یاد گرفته اید. اگر چیزی را فراموش کردید، یا میدانید کجا باید به دنبال یک تجدید کننده سریع باشید (منابع درسها) یا به سادگی در خود درس Odin.
آیا می توانید تفاوت ها را ببینید؟ اودین طولانی است و در هر درس چیزی را می یابید که بلوک های دانش را می سازد. با گذراندن دوره، بهجای اینکه بگویید «این کار برای چیست؟» لحظات «کلیکهای» و «AHA» زیادی خواهید داشت. یا "آیا در این مرحله دانش کافی ندارم؟" یا "WTF این است، و اصلا از کجا می آید؟!".
در لحظه نوشتن این مقاله، من در پایان دوره روبی هستم - چیزی حدود 86٪. آخرین باری که با دوستم صحبت کردم، در مورد دروسی که به تازگی تمام کرده بودم، به او گفتم: شوالیهها، لیستهای پیوندی، نمودارها، نقشههای هش، ساختارهای داده، و غیره. او گفت که همه آن چیزها را در دانشگاه دارد. وقتی از من پرسید که توضیح چقدر عمیق است، در واقع شگفت زده شد. او تصور نمی کرد که اودین آن چیزها را تا اینجا پیش ببرد. بله، این اتفاق افتاد، و من واقعا خوشحالم که تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم.
در این مرحله، دیگر هیچ ترسی از جهنم آموزشی ندارم. هر بار که پستی آنلاین می بینم که از کجا شروع کنم و چه دوره ای را بخرم و غیره، می خواهم به این افراد بگویم که به Odin پایبند باشند و به سادگی به این روند اعتماد کنند.
همانطور که بسیاری از استادان در یوتیوب می گویند، فکر نمی کنم در عرض دو ماه هیچ چیزی امکان پذیر باشد. خوب، ممکن است بتوانید برخی از برنامهها را فقط با جستجوی راهنمایی ساده در مورد کارهای بعدی اجرا کنید، اما آیا بهتر نیست برخی از موارد را به درستی یاد بگیرید و سپس در طول مسیر با مشکلات کمتری مواجه شوید؟ شما فقط می توانید به جای اصلاح تمام اشتباهاتی که مرتکب می شوید و سعی کنید همه چیز را خودتان بفهمید، روی ایجاد و افزودن به دانش خود تمرکز کنید.